اندر احوالات پراگ

این یکى دو روز از بابِ خللى که در کارِ ارکانِ سرور پدید آمده است، ساکنان بارگاه سلطان سرگردان شده اند. بارى امید هست که در همین چند ساعتِ آتى این گرهِ نیمه­کور را بگشایند. سلطان هم که در این احوالِ پریشان دل، گرفتار این کامپیوترهاى چک­ها و اسلاوها شده است و فارسى را به لطایف­الحیلى تایپ مى­کند!
بارى چنانکه که صادر و وارد بارگاه مقدسه شاهد است، پاره­اى از مکاتیب سلطان از مورخه شانزدهم آغسطس، رخ نهان کرده­اند و سلطان در کار تدبیر و فراهم ساختن دیگر باره­ى نسخِ دیگر آنهاست، ارجو که در دیوانِ استنساخات اثرى از آنها بیابیم.
قبله­ى عالم دیروز را به همراهِ ظهیرالملکوت، کاتب کتابچه، به تفرج در مرکز شهر گذرانید. چندان عکس گرفته­ایم دیروز که کامپیوتر ظهیرالملکوت را جاى نمانده است براى تدارک سایر امور! امروز صبح که آرام و بى­صدا از خانه بیرون خزیدیم، تا ذى­وجودى را از غیبتِ ما خبرى نرسد، چندان­که شتابناک پا در رکاب کردیم از خاطر بردیم تا آن تصاویر درخشانى را که دیروز در مرکز شهر از بناهاى فخیمه و آدمیان زیباروى و سیمین­برانِ پرى­پیکر گرفتیم به همراه آوریم. اگر آورده بودیمشان، اکنون ما را و آنها را در این صفحه زیارت کرده بودید. بارى، آنها را به همراه سایر تصاویر مربوط به محفل تولد قبله­ى عالم یکجا در معرض تماشاى عمومِ عالمیان خواهیم نهاد.
از جمله­ى اخبار تالم­بارِ این است که ملک­الشعراى ملکوت و مصورالملکوت را مشکلى پدید آمده است که حضور در دیار پراگ ناممکن گشته است. خاطر سلطان از فراق آن دو عزیز بسى مکدر است اکنون. بارى همین جا پیام مى­دهیم که قبله­ى عالم تا هفته­اى دیگر هنوز در مجاورت بارگاهِ شریفه­ى ظهیرالملکوت و صدر اعظم به سر مىبرند. اگر این چک­ها که بغض و کینه­ى قبله­ى عالم را به دل گرفته­اند و روادید سفر به مصورالملکوت نداده بودند، بر سرِ عقل آمدند، ما را دیده بر در خواهد بود کماکان!

بایگانی