این خیل کثیر روشنفکران و سیاسیون و اپوزیسیون ایرانی به خیالی خوشاند از دموکراسی. این آشِ دهنسوزی که هیچ کس نمیداند دقیقاً چیست. آن قدر از ظلم و ستم به ستوه آمدهاند که حاضرند به هر چیزی متوسل شوند بدون آنکه بدانند بعدش چه اتفاقی میافتد! دموکراسی خوب است؟ شاید. دموکراسی بسیار فواید دارد که بسیار کسان نه فوایدش را خوب میشناسند نه ضررهایاش را. گاهی اوقات دموکراسی به ضدِ خودش بدل میشود. دموکراسی راه را بر ظلم و ستم تودهها باز میکند… الآن چیزی دیدم و شنیدم که یکی از سیاسیون ایرانی چنان با حرارت از دموکراسی حرف میزد که گویی وحی منزل است. حوصله ندارم بنشینم بحث کنم دربارهاش. لینک هم نمیدهم. هر کس خواست حدس بزند چه کسی کجا چه گفته است. ولی چیزی خواهم نوشت در باب دموکراسی و توهمهایی که ما ایرانیها دربارهاش داریم. دموکراسی خیلی خوب است. اما وقتی خوب نشناسیاش بلای جانات میشود. هر چیز را وقتی خوب نشناسی و درست به کارش نبندی، میشود بلای جانات… و این است قصهی تولد و مرگ دموکراسی… تا بعد.
مطلب مرتبطی یافت نشد.