تفسیر قرآن آربری
مدتها پیش اشارهای کرده بودم به ترجمه (یا به عبارت دقیقتر «تفسیر») آربری از قرآن. همه میدانند که آربری از اساتید مسلم و برجستهای بود که عربی را نیک میدانست و سخت با عرفان و تصوف اسلامی آشنا بود. امروز به دنبال ترجمهای آیهای با یکی از همکاران به ترجمههای مختلف قرآن مراجعه میکردم و به ترجمهی آربری که رسیدم باز همان شیفتگی کهنام زنده شد. دیدم هر بار که دنبال ترجمهی آیهای به انگلیسی میگردم باید یا بروم کتابخانه یا تلفن کنم خانه که بانو ترجمهی آیهای را (آن هم به زحمت و اگر اصلاً بتواند در آن ترجمهی بیفهرست و بیشمارهگذاری) پیدا کند. متن الکترونیکی این ترجمه را یافتم و گفتم خوب است برای منفعت همگان هم نسخهی متنی آن و هم نسخهی پیدیاف آن را در ملکوت بیاورم. این شما و این ترجمه/تفسیر آربری بزرگ: نسخهی متنی – نسخهی پیدیاف.
برای فایل پیدیاف چیزی شبیه سر صفحه درست کردهام که اگر دکمهی بوکمارکها را از سمت چپ صفحه فشار بدهید فهرست تمامی سورهها را ردیف میکند و روی هر کدام کلیک کنید شما را میبرد به اول هر سوره. کمی با شتاب و عجله اینها را درست کردهام و گاهی اوقات از وسط صفحه سر در میآورند. فرصتی حاصل شود درستشان میکنم.
[دين] | کلیدواژهها:
دست مریزاد
لطف فرمایید، لینک ها را اطلاح نمایید.
ظاهراً مشکلی دارند!
پاینده باشید
سلام. بسیار ممنون از نسخه پی دی اف ترجمه. انصافا خیلی به درد می خورد. از خوانندگان همیشگی هستم. خداحافظ.
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
دوست گرامی. شما خود هر آنچه که توانسته اید در یک جمله به نویسنده ی مقاله گفته اید.البته من نویسنده ی مقاله نیستم و او را نیز نمی شناسم ولی تمام حرفم این است که وقتی برای شصت سالگی آقای دکتر سروش جشن تولد علمی می گیرید، اجازه بدهید دیگران هم حرف بزنند و اگر می خواهند از کسی تعریف کنند. نوشته اید – واقعاً طباطبایی همه ی اینها که نویسنده گفته هست؟ -اگر این خصومت نیست پس بفرمایید چیست؟ ممکن است ما با فردی به لحاظ نظری مخالف باشیم و بدون عمد در نوشتار ما این خصومت نمود یابد. چیزی که به گمان من در این نوشته ی کوتاه شما هویدا است. اما هیچ نگاهی به لینکدونی و گفته های کوتاه خودتان در مورد مسایل مربوط به آقای دکتر سروش انداخته اید؟ اینجاست که آن برچسب به شما ممکن است بچسبد که البته مانعی هم ندارد و هیچ کس نمی تواند شما را از آن منع کند. هر کس آزاد است هر مشی فکری را که دوست می دارد، برگزیند ولی اشکال زمانی پیدا می شود که طباطبایی را به عنوان برجسته ترین فیلسوف سیاسی ایران قبول نداشته باشید و به قول خودتان او را واجد این اهمیت ندانید که این دیگر بی انصافی است. وقتی بی انصافی روا می دارید البته باید انتظار داشته باشید که این بی انصافی را به دلایل دیگر که قوی ترین آنها آن است که در پست برشمرده ام ارتباط دهند یعنی نمی خواهید کسی بالاتر از فردی که او را قبول دارید، بایستد که البته قابل انتقاد است. به هر تقدیر امیدوارم همگی در مشی علمی خویش انصاف داشته باشیم و هم نوایی یا مخالفت با دیگر نحله های فکری را آشکارا در قضاوتهای خویش جای ندهیم.
***
دوست بزرگوار،
گویا باز شما دارید همان بحث را تکرار میکنید. من اگر قبول نداشته باشم که به قول شما طباطبایی «برجستهترین فیلسوف سیاسی ایران» است (ستایش غریب خود را از او ببینید!)، نمیتوان نتیجه گرفت که من متعقدم سروش واجد این صفت است! به باور من سروش، فیلسوف سیاست نیست، خیلی صریح و روشن. از هر کسی باید چیزی را طلبید که در آن کاردان است. سروش را من فیلسوف سیاسی نمیدانم چه برسد به اینکه برجستهتریناش باشد. اما در اینکه طباطبایی برجستهترین فیلسوف سیاسی ایران باشد، هزار حرف و حدیث و اگر و اما هست. به طور خلاصه، من در نحوهی قضاوتام ممکن است تند عمل کنم. اما یقیناً مثل شما داوری دربارهی یک شخص را به مخالفت و موافقت او با دو نفر انسان که در جاهایی با هم اختلاف نظر دارند گره نمیزنم. بنده اگر چنان عقایدی دربارهی طباطبایی دارم، هیچ دخلی به سروش ندارد ولو هزاران بار گفته باشم سروش را خیلی دوست دارم و عقایدش را – نه همهی عقایدش را دربست – میپسندم. آنکه دارد مطلقنگری میکند، شمایید نه من. گمان میکنم از لحاظ منطق ریاضی هم کشف این رابطهها کاملاً روشن و آشکار باشد و نیازی به تأویلها و انگیزهخوانیهای غریب شما برای اثبات ارادت من به سروش نباشد. شما به سادگی چند موضوع مختلف را با هم خلط کردهاید و شتابزده چیزی نوشتهاید. اگر واقعاً قصد حاشیهروی نداشتید و عملاً برای خودتان جناحی و برای من جناحی مقابل آن در ذهنتان ترسیم نکرده بودید، کافی بود خیلی ساده از من بپرسید – بدون حاشیه رفتن و آسمان به ریسمان بافتن و پای سروش را وسط کشیدن – که چرا من فکر میکنم این مقاله تملقآمیز است و خطای آن در کجاست و چرا از نظر من طباطبایی «برجستهترین فیلسوف سیاسی» ایران نیست. آن وقت اگر مدعی میشدم که مثلاً به فرض محال، سروش این منزلت والا را دارد و طباطبایی ندارد و جایی که اوست دیگران کیستند، آن وقت تازه میشد آن یادداشتتان را بنویسید. قبول کنید خیلی زیادی تند رفتهاید و بیش از حد انگیزهخوانی کردهاید!
ضمن قدردانی، از کاری که کرده اید، پیشنهاد می کنم، که این ترجمه را، به شکل یک سایت اینترنتی دربیاورید؛ و مثلاً هر سوره را، در یک صفحه ی اچ تی ام ال بگذارید و …؛ تا قابل جستجو شده، و کاربران از طریق موتورهای جستجو آن را بیابند.
اگر این ترجمه، با یک ترجمه ی (از نظر ادبی) خوب فارسی همراه شود، که دیگر خیلی عالی ست.