حجاب اسلامی؛ حجابِ مسلمانی یا حجابی بر مسلمانی؟!
کسانی که با مطالعات تاریخی و اجتماعی مربوط به زنان مسلمان آشنا هستند، حتماً آثار فاطمه مرنیسی و لیلا احمد را خواندهاند. لیلا احمد، در کتاباش به خوبی ریشههای جامعهشناختی و تاریخی را بررسی کرده است و فاطمه مرنیسی هم البته به تفصیل ریشههای روایات و مباحث قرآنی مسألهی حجاب را واکاویده است. خلاصهی بحثها این است:
حجاب، به عنوان نوعی پوشش، که زنان با استفاده از آن سر و گردن خود را میپوشاندهاند، از اساس سنت مسلمانی نیست و عربی هم نیست. سنتی است که نزدِ ایرانیان باستان موجود بوده است (به ویژه نزد ساسانیان). و حجاب وسیلهی تمیز زنان اشراف از زنانِ برده و حتی زنان آزادی که از طبقهی اجتماعی فرودستی بودند به شمار میرفت. طبیعی بود که جامعههای دیگری که با ایرانیها برخورد داشتند، و اعراب پیش از اسلام و پس از اسلام هم از این قاعده مستثنا نبودند، این شیوهی پوشش را برای فرق نهادن میانِ زن آزاد و زن برده اختیار کنند. این اولین ریشهی پیدایش «حجاب» است. در تفسیر المیزان مرحوم علامهی طباطبایی هم به این نکته اشاره شده است. در زمان شکلگیری اسلام هم هنوز مسألهی زنِ برده و زنِ آزاد (کنیزکان و زنان غیر برده) موضوعیت داشته است و لذا حجاب به آن شکل (که البته زمین تا آسمان با این حجابِ چادریِ سفت و سخت فرق داشته است) پیوند مستقیمی داشته است با طبقهی اجتماعی و معیاری بوده است برای تمیزِ زنِ آزاد از زنِ برده. به عبارتِ دیگر، حجاب، هیچ ربطی به مسلمانی و دینداری و ایمان ندارد. حجاب به منزلهی پوشش، نه حجاب به معنای عفاف و پاکدامنی و تقوا، مسألهای است اجتماعی که در بستر یک جامعهی خاص پدید آمده و شکل گرفته است. گمان نکنم نیاز به توضیح داشته باشد که «حجاب»، در آن زمان بدون شک با عفاف و تقوا فرق داشته است. هیچ کس نه در ایران پیش از اسلام و نه در عربستان صدر اسلام، زنی را که حجاب نداشته است لزوماً بی عفاف نمیشمرده است (یعنی تمام زنان طبقات فرودست یا روستاییان و طبقات دیگر اجتماع به طور معمول بیعفاف شمرده میشدند؟).
وقتی ریشههای تاریخی ماجرا را میکاویم، میبینیم که صورت مسأله بالکل فرق میکند. اگر بستر رشد اجتماعی حجاب را – بحث شأن نزول آیاتِ قرآن و تفسیرشان خود مقولهای مفصل و جداگانه است – به خوبی مد نظر داشته باشیم، میتوان به قوت گفت که حجاب امروز به جای اینکه دخلی و ربطی به ایمان و مسلمانی داشته باشد، تبدیل به یک جنبهی برآماسیده و هویتی شده است که به تاریخ و فرهنگ «اسلام» چسبانده شده، حال آنکه حجاب اساساً ایرانی است و آن هم متعلق به ایران باستان؛ مگر اینکه البته دوست داشته باشیم تاریخ را تحریف کنیم. این حجاب، حجابِ خودِ مسلمانی است. چرا؟ چون نه تنها در ایران، که در غرب هم هر کس میخواهد لاف مسلمانی بزند، با «حجاب» ابراز و اظهار مسلمانی میکند. یعنی دقیقاً همان چیزی را که اندک ارتباطی به مسلمانی ندارد، تنها با صرفِ این گمان که حجاب از مهمترین جنبههای هویتی مسلمانان است، بر میگیرد. طبیعی است که کسانی که این اندازه بر حجاب پای میفشارند یا نمیدانند که حجاب، وسیلهی تمیز زنِ آزاد از زنِ برده بوده است (یعنی طبیعی است که خود را آزاد و زنان دیگر را نباید برده بدانند؛ آزاد از چه و که؟ و بردهی چه و که؟) و یا اگر هم میدانند حجاب را دیگر هرگز به آن معنای صدر اسلاماش نمیفهمند و به کار نمیبرند. فرض اینکه ما هنوز در جامعهی بردهداری و طبقاتی زندگی میکنیم به قدر کافی خفتبار هست. وقتی علت اصلی وضعِ چنان حجابی از میان رفته است، دلیل دیگری بر ادامهی این نوع پوشش هست یا علتِ اصلی استمرار آن همان جنبهی هویتی – هویت برساخته – است که دخل چندانی به روحیهی مسلمانی ندارد؟ حجاب، اگر زمانی در مسلمانی معنایی داشته است، بدون شک امروز در صورتِ از ریختافتاده و دفرمهاش، خود حجابی است بر مسلمانی. این چه ایمان و اسلامی است که با فرو افتادن پوششی برآمده از روابط طبقاتی یک نظام اجتماعی باستانی و ماقبل اسلام، فرو میافتد؟
[دربارهی حجاب] | کلیدواژهها:
Would you plz tell us where exactly Leila Ahmed or Mernisi has mentioned the root of Hijab can be find in Sassanid era? with the name of book and pages..
*************************
لینک های درون متن را کلیک کنید. اسم کتاب های هر دو در پایان متن آمده است.
حرف شما متین و درست. اما سخن دیگر هم این است که بر فرض که اصلا حجاب حکمی قرآنی و اسلامی باشد. آیا با ترجمهی زمانی آیات قرآن ما این اختیار را داریم آیات احکامی چون حجاب یا شیوهی تقسیم ارث و آیات دیگر از این دست را به گونهای دیگر تفسیر کنیم؟ به نظر من باید بحث را متوجه این گزاره بکنیم که حلال و حرام محمد (ص) الی العبد حرام و حلال هست یا نیست؟ آیا محمد به ما این اختیار را داده است تا با توجه به صلاحدید خود در احکامی که او وضع کرده دست ببریم؟ به نظر من این بحثها زمانی نتیجه میدهد که تکلیف خودمان را با این مسئله که گفتم روشن کنیم. وگرنه اگر هزار سال هم بحث کنیم که مثلا حجاب ایرانی است و عربی نیست یا از آن بدتر سعی کنیم ایات قرآن را به زور تاویل کنیم و معانیشان را عوض کنیم به نتیجه نخواهیم رسید. فوقاش حجاب را حل میکنیم. با دیگر آیات احکامی قرآن که با حقوق بشر امروزین نمیخواند و اتفاقا در متن صراحت هم دارد چه خواهیم کرد؟
*****************************
کوتاه می گویم: جامعه مسلمان ها – شیعه و سنی – مدت هاست که ازحلال محمد و حرام محمد عبور کرده است. این حدیث بیشتر در حد شعار باقی مانده آن هم برای از میدان به در بردن رقبای سیاسی یا کلامی. نه در حد اعتقاد و ایمان حتی. لازم نیست آیات قرآن را به زور تأویل کرد. زورگار به طور طبیعی آیات را برای دیرباوران تأویل می کند!
ضمن اینکه قدرتهای مؤثر در زمان و مکان در آداب و شئونات و احکام اجتماعی را برای حفظ امنیت شهروندان نباید نادیده گرفت ضمنا هیچ سنت و ادب و حکمی مجوزی برای تعمیم و تسری به تمام زمانها و مکانها ندارد الا به قدرت قهار.
به مطلب شما در قسمت پیوند روزانه لینک داده شد.
I didn’t ask about the name of their books, I know about them very well. I asked which pages support you claim that the root of Hijab comes from Sassanian and not Arab culture. I would be appreciate if yu answer at your convenience.
******************
What, you expect me to quote passages from books which are very well know in the academia? You must be kidding! Go read the books man. If there is section which contradicts my argument, quote it here and tell me I have been wrong!
D.
***********************************
دیدم در وبلاگ بهمن هم نظر مشابهی گذاشتهاید. اندکی مهلت بدهید، عین صفحات کتاب را اسکن میکنم و تقدیم میکنم به حضور مبارک!
د. م.
آقای محمدپور، پیدایش اسلام در یک جامعه ی سلسله مراتبیِ قبیله ای باعث نهادینه شدن، عادی شدن و مقدس شدن بسیاری از این روابط اجتماعی شده است. اگر ما ارتباطات حوزه هایِ مختلفِ نهادینه شده در قالب اسلام را نبینیم، نمی توانیم با مساله ریشه ای برخورد کنیم. مساله ی حجاب هر منشائی که داشته باشد، از سایر مسائلِ حقوقی زنان غیر قابل تفکیک است. ارتباط سلسه مراتبی میان زن و مرد از نگاهی جامعه شناسانه تنها بخشی از روابط سلسله مراتبی اجتماعی دیگر است. روابط کافر و مسلمان یکی دیگر از این روابط سلسله مراتبی است… به نظر می رسد که تمام این روابط سلسله مراتبیِ عشیره ای با همه ی جنبه های آن باید مورد نقد قرار بگیرند.
باید نشان داد که آیا اسلام به مثابه ی یک «ایدئولوژی عشیره ای» تا چه حد توان و پتانسیلِ دموکراتیزه کردنِ این روابط متصلب قدرت را دارد؟
خوشحال می شوم نظر شما را هم در زمینه ی همه جانبه دیدن این ارتباطات قدرت بدانم؟
آیا شما اسلام راچیزی غیر از این روابط اجتماعی می دانید که سینه به سینه در طول تاریخ با همه ی تغییراتش به مارسیده است؟
به نظر شما نقد را از کجا باید شروع کرد؟
کجا مقدس است و باید مقدس و بدون چالش بماند؟
**********************
دوست عزیز،
آنچه نوشتهاید خیلی پرمضمون است و بحثانگیز. میشود دربارهی یکایک کلماتاش حتی مفصل حرف زد. من پیشتر از اینها بسیار در وبلاگام نوشتهام و باز هم خواهم نوشت. اجازه بدهید به تدریج در همان سیر معمول نوشتههایام ادامه بدهم. من کاری به مقدسات و غیر مقدسات ندارم. بحث من خیلی روشن است. بالاخره دین اسلام تاریخی دارد که کمابیش شناخته شده است. من به تفسیرهای شاذ و حاد کاری ندارم. همین دو نویسندهای که به آنها اشاره کردهام، به خوبی موضوع را بررسی کردهاند. بیش از این من چیزی نمیخواهم به بحث آنها بیفزایم. اجازه بدهید بقیهی نظرهایام را در جای دیگر بگویم (چنانکه پیشتر گفتهام اما چون ظاهراً همهی مطالب این وبلاگ را با هم نمیخوانید لابد توجه نکردهاید).
د. م.
حجابی که در یک مملکت به ظاهر اسلامی،با زور و به ضرب گشت ارشاد به مردم تحمیل شود با کوچکترین لغزش و شاید آزادی!! همین مملکت با ظاهر اسلامی را به لجن میکشد
مطمئنی که در زمان ساسانی زنانی بهنام برده وجود داشتهاند و اصولاً در این زمان چیزی بهنام بردهداری مرسوم بوده یا خیر؟ من که برای بار نخست است میشنوم. در خصوص حجاب در ادیان باستان خواهم نوشت.
********************
در زمان ساسانیان بدون شک زنان اشراف به همین دلیل حجاب داشتهاند. شما قضیه را شخصی نکن اخوی. من از حافظه نوشتهام ولی میتوانم رفرنسها را بیاورم. به هر حال این یادداشت کالنقش فی الحجر نیست. همین دو فصل موجود خودش کارآمد است عجالتاً. به هر حال، اصل مدعا نقض نمیشود که پوشش حجاب نه اسلامی است نه عربی. تمام نکته همین است. حال میشود به تفصیل بیشتر دربارهاش نوشت. از جمله اینکه حجاب تنها برای زنان پیامبر بود. ریشههای این را البته فاطمه مرنیسی به دقت در آیات و احادیث نشان داده است.
عزیز من، شما لطف کرده اید یک مطلبی نوسته اید بر مبنای ادعای دو دانشمند. من می پرسم تا جائی که من خوانده ام کارهای احمد و مرنیسی را به طو” قطع” نگفته اند که ریشه های حجاب به ایران زمان ساسانیان می رسد، و خواهش کردم بگوئید در کدام کتاب و کدام صفحه این ادعا مطرح شده، عصبانی شدن و اسکن کردن نمی خواد…منون.
************************
نه دوست عزیز،
عصبانیت نیست؛ دارم رفرنس دقیق نشانتان میدهم. در ضمن، هیچ جای چیزی به اسم «به طور قطع» وجود ندارد. هر یافتهی علمی یا تاریخی همیشه میتواند بازنگری شود.
alan didam scan matlab ro, hanouz nakhondam vali mamnon.
دنبال مذهب خالص هستید؟ ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی! مذهب یک نهاد اجتماعی است و مثل بقیه نهادهای اجتماعی هم متأثر از و هم مؤثر در فرهنگ و اجتماع. مذهب مجموعه سنت هاست و مشروعیتش را هم از همان سنت بودن می گیرد. از نظر سنت تردید نکنید که زن مسلمان زنی است که موهایش را لا اقل کمی تا قسمتی می پوشاند. تاریخ و جغرافیا و غیره عوامل پیدایش یک سنت را توضیح می دهد اما وقتی چیزی سنت شد دیگر آن تاریخ و جغرافیا موضوعیت ندارد. اگر دلتان می خواهد از نظر علمی روند پیدایش سنتی را برای خود روشن کنید و فائده علمی ببرید یا حتی اگر می خواهید دین و فرقه جدید درست کنید بسم الله اما یادتان باشد که آن یک میلیارد و نیم مردمی که دینشان را از شما نگرفته و برای توجیه یا تبیین سنت های دینی خود هم هیچ احتیاج به شما و هیچ کس دیگر ندارند کمتر وقعی به این قبیل تحقیقات فرهنگی-اجتماعی نخواهند گذاشت.
***********************
مذهب خالص؟ بدجوری مشغول خیالبافی هستید. «خشت اول چون نهد معمار کج…»
برایت متاسفم که آنقدر دگم هستی که به سوالهایی که از تو می شود، فکر نکنی. من که از این کامنت ها خیلی چیزها آموختم. هسته ی پاسخ های تو عبارتند است از فرار، کم توجهی، تمسخر، عالم نمایی، مسلط نمایی بر موضوع….
امیدوارم از فضای وبلاگت استفاه کنی و توان و جرأت یادگرفتن چیزهای نو را داشته باشی. وقعا فضای وبلاگ مثل فضای سمینارهای دانشگاهی است. البته بعضی وقتها هم به تو حق می دهم که پرخاشگر بشوی؛ مخصوصا وقتی کسانی از روی غرض ورزی و بدون توجه به موضوع می نویسند.
********************
دوست عزیز،
کسی که «فرار، کم توجهی، تمسخر و عالمنمایی» میکند مجبور نیست در کارش به جایی ارجاع بدهد و خودش را به زحمت بیندازد تا برود یک کتاب را در تحکیم سخناش اسکن کند. نه؟
البته آدمهای مختلف پاسخهای مختلفی میطلبند.
د. م.
سلام
ریشه حجاب هرچه باشد اسلام بر آن تاکید دارد، و همین مهم است.ما مجبورنیستیم مسلمان باشیم ( لا اکراه فی الدین)اما وقتی داخل حوزه اسلام و مدعی آن می شویم باید قوانین آن را بپذیریم. این مساله در موارد خیلی جزیی تر هم اتفاق می افتد مثل عضویت در حزب، یا حتی عضویت در سایتها.
من از همان مسلمانانی هستم که معتقدند حجاب (به معنی مصطلحش) وجوب شرعی ندارد ولی درعین حال به عنوان کارکرد هویتی خارج از خانهام حجاب دارم. تعبیر هر نشانهای بستگی به زمان و مکان دارد، همان طور که حلقه در گوش کردن امروز، در اغلب جاهای دنیا، نشانه بردگی نیست، روسری سرکردن هم به معنی اعتقاد (حتی تلویحی) به نظام برده داری نیست.
راستش لحن تان را در این متن کمی عصبانی و از موضع «نگه کردن عاقل اندر سفیه» یافتم و رنجیدم، گرچه این احتمالا عکسالعملتان به همیشه حق به جانب هایی است که هر کسی جز خودشان را بیدین میدانند.
******************
ظاهراً بدجوری سوء تفاهم شده است یا شاید هم شما متن را با لحن عصبانی خواندهاید. دیدهام که سوء تفاهمهای دیگری هم شده است. توضیح خواهم داد. معنای سخن من هرگز این نبود و از مضمون سخن من هم استنباط نمیشود که هر کسی حجاب دارد، برده است یا مرعوب نظام بردهداری است! توضیح بیشتر خواهم دادم تا رفع رنجش و سوء تفاهم شود.
تا آنجا که از نوشته ات برداشت می شود می خواهی بگویی که حجاب اصل اسلام نیست و به خاطر این پیشینه ای که ذکر کرده ای وارد اسلام شده، درست است؟ استنادت هم به تحقیقات دو محقق است و فهم و برداشت آنها از آیات و روایت.
اگر واقعا چنین باشد سوال اینجاست که اسلام تا کی قرار بوده متاثر از شرایط برده داری دوران پیش از خود باشد؟ فکر نمی کنی اگر ورود حجاب به اسلام واقعا به این دلیل بوده، پس: قاعدتا پیامبر و ائمه نسبت به ان باید واکنشی می داشتند و ردش می کردند؟ پس تکلیف مشی و روش خود ائمه علیهم السلام در حفظ حجاب در خانواده شان چه می شود؟ حتی اگر حجاب درونی و بومی خود اسلام نباشد، لابد از دید معصومین و فی الواقع از دید الهی امر پسندیده ای بوده که سخنی در ردش نفرموده اند.
ضمن آنکه به نظر تو در این چهارده قرنی که از اسلام می گذرد، این همه عالم و عارف و فقیه که داشته ایم چند درصدشان حجاب را رد کرده اند؟ از نواب امام زمان گرفته تا علامه حلی، بحر العلوم و شیخ بهایی و شیخ مرتضی انصاری و شیخ جعفر مجتهدی ، علامه طباطبایی و علامه حسن زاده و … اینها هیچ کدام اهل فکر و تحقیق نبوده اند؟ همه وامدار دسته بندیهای سیاسی و فقهی بوده اند و نان به نرخ روز خور؟ دگم و بسته و متحجر بوده اند؟ بعضی از اینها، اگر نگویم بسیاری، به ملکوت وصل بوده اند، عرفان را که می دانم قبول داری. گمان نمی کنی اگر چنین چیزی درست می بود در مشی و روش علما در اهل بیت خودشان، نمودی می داشت؟ یعنی فهم فاطمه مرنیسی از دید تو با فهم تقریبا تمامی علما و مراجع و داشمندان و عرفا برابر و بلکه بالاتر است؟ گمان نمیکنی کمی بی تامل آنچه خوانده ای باور کرده ای؟ ای کاش ۳۰ سال جمهوری اسلامی از حافظه مان حذف می شد تا می توانستیم ناب و سالم در مورد حجاب فکر کنیم.موفق باشی
******************
وحید عزیز،
خیلی ماجرا را داری صفر و یک و سیاه و سفید میبینی. اولاً جایگاه و شأن علمی کسانی مثل علامهی طباطبایی به هیچ رو دلیلی بر صحت یک اعتقاد خاصشان نمیشود. ثانیاً، با چه منطقی باید فهم عارف و صوفی و فقیه و فیلسوف را در بست پذیرفت؟ فقط به صرف عارف، صوفی، فقیه و فیلسوف بودنشان؟ حرف در این زمینه بسیار است. چنانکه اشاره کردهام باز هم خواهم نوشت تا نظرم روشنتر شود. اما وحید عزیز، مسأله فقط جمهوری اسلامی نیست. اگر بود، مواضع نظری و فکری مسلمانان پیش از انقلاب در این زمینه دستخوش تغییر میشد. حالا توضیح بیشتر خواهم داد. اما به اختصار بگویم که با تو موافق نیستم. من بندهی دلیلام. و برای من دلیل بیاور. نگو «خانوادهی ائمه» چنین بودند و چنان یا فلان فقیه و فیلسوف و عارف چنان بودهاند. برای من دلیلِ آنها را بیاور تا آن وقت بشود با منطق حرف زد.
د. م.
خیلی خوب است اگر بیشتر توضیح بدهید. من فقط خواستم بگویم که استنباط من از نوشته شما این نبود که میگویید «هر کسی حجاب دارد، برده است یا مرعوب نظام بردهداری است!». حرف من این بود که معنی نشانه ها در طول زمان تغییر میکند. شاگرد ۱۸-۱۹ ساله آمریکایی من وقتی که روسری مرا میبیند میفهمد که من مسلمانم و اگر حتی یکی از کلیشههایی که از زن مسلمان در ذهنش دارد زیر سوال برود، من آنچه را که میخواستم یافتهام.
آنچه در متن شما مرا آزرد این بود که انگار میگویید که جز از سر بیاطلاعی و نادانی نمیتوان حجاب را نشانه مسلمانی دید.
******************
اجازه بدهید بنویسم تا بیشتر توضیح بدهم. ترجیح میدهم گفتوگو به مجادله کشیده نشود. بله، حجاب را بسیاری نشانهی مسلمانی میدانند. البته من حجاب را نشانهی ایمان و مسلمانی نمیدانم. آنچه به ایمان مربوط است، عفاف است نه حجاب. بگذارید بعدا در نوشتهی جداگانهای روشنتر توضیح بدهم.
حجاب در چنبرهی دلیل و علت
یادداشتی که دربارهی حجاب نوشته بودم، گویا دستخوش سوء تعبیرهای بسیاری شده است. نکاتی را…
زنهای مسلمون غالبا به شکل تعبدی و بدون بازخواست حجاب دارن و تو دیالوگی که با خدا دارن اعتقاد و اعتماد خودشون به حفظ این اطاعت رو امتداد می دن و حجاب از سر بر نمی دارن اما اون زن مسلمان اهل اندیشه که در منطومه رفتارهای تعبدی عمیقا مومن به دیگر خواهیه می دونه که رعایت حجاب در سرزمین مسلمان نشین در واقع یک جور احترام به مردیه که رنج تقوا و پرهیزگاری رو تحمل می کنه . شما یقین داشته باشید که از حجاب رفتاری عاشقانه تر از سوی زن مسلمان برای مرد مسلمان نداریم .
***********************
«یقین داشته باشید»؟ دوست داشتم همهی آنچه را نوشتهاید با تمام حسن نیت بخوانم ولی همین «یقین» که پای مرا بدان میکشانید مرا فراری میدهم. اتفاقاً حالا شکام بیشتر شد!
خدا رحم کنه، این چه تعقلی که شما ازش دم می زنید؟ این چه تقوا و پرهیزگاریه که بهاش از کیسه کس دیگه ای باید تامین بشه؟؟ چرا مرد عمیقا معتقد به دیگرخواهی نباشه و با محافظت از رابطه اش اون رو به اثبات برسونه؟
در قرآن صریحا ذکر شده که: ای محمد به مسلمانان بگو که به زنهایشان بگویند خود را بپوشانند.
سنت پیامبر هم مشخص می کند که پوشش به چه معنی باید تعبیر شود.
و در آخر، با دو کتاب از دو نویسنده نمی شود این ادعا را قبول کرد، ده ها اگر نه صدها کتاب علمی/تاریخی معتبر هست که خلاف این موضوع را ادعا دارند.
***********************
دوست بینام عزیز،
مسأله «ادعا» نیست. ادعا را همه دارند. اتفاقاً آن کتابهایی که «ادعا» دارند، همین کتابهای به قول شما «علمی/تاریخی» معتبر هستند که حکم به الزام حجاب میدهند. بر خلاف اینها، لیلا احمد و فاطمه مرنیسی، حداقل تا جایی که من خواندهام، در مقام ادعا و تجویز نبودهاند. تشخیص اینکه من و شما چه باید بکنیم بر عهدهی من و شما و عقل ماست. میشود البته عقل را تعطیل کرد و در دامنِ آسودگی تسلیم و تقلید آرمید. این راه راحتتر از بقیه است البته.
دربارهی آیهای که از قرآن ذکر کردید، اتفاقا همین آیه است که در بحث خلل ایجاد میکند و موضعِ مرا بیشتر تقویت میکند. توضیحاش بماند برای بعد.
نه دوست عزیز! شما متن بنده را به کمال بیدقتی و بسیار سرسری خواندهاید. اگر به دقت خوانده بودید اینها را هرگز نمینوشتید!
د. م.
جانا سخن از زبان ما می گویی
به خاطر کتاب متشکرم.
سلام و سپاسگزارم از زحمتی که کشیده اید و منابعی را در اختیار خوانندگان قرار داده اید هرچند با چند مورد محدود نمی توان در مورد درستی یا نادرستی مطلب اظهار نظر کرد،لطفا اگر باز هم منابعی در اختیار دارید ( چه موافق و چه مخالف) در وبلاگتان قرار دهید.به روایتها و احادیث نمی توان کاملا استناد کرد. پدر بزرگ من صدها حدیث عجیب و غریب از کتابهای معتبر نقل میکرد مانند این که: قلم بر زن حرام است(امام صادق) یا زن مثل شاخه خشک کج است(حضرت علی)(کسی چه می داند شا ید حضرت علی به فرد خاصی گفته است که زن تو مثل شاخه خشک است با او مدارا کن و برخی آن را به عنوان حدیث نقل کرده اند)شاید این احادیث و موارد مشابه، امروز خنده دار به نظر بیایند، اما ۸۰ سال پیش( و هنوز در برخی مناطق) اینطور نبوده است
شاید در آینده برخی احادیث معتبر امروزی خنده دار به نظر برسند
همیشه در ذهن من سوالی وجود داشت که اگر حجاب جزو مسائل اصلی اسلام است چرا در اصول دین (البته جزو اصول که حتما نیست!)و در فروع دین نیامده است؟ حتی بی حجابی جزو گناهان کبیره هم نیست(هرچند در جامه ماپوشیدن چکمه و کت دامن گناه خیلی خیلی کبیره است!)و اینکه اگر حجاب به صورت پوششی که امروز روی آن تاکید می شود،(یعنی پوشاندن موی سر)برای خدا مهم بوده، چرا به صورت آیه ای واضح برای فهم همه با هر سطح درک و شعور و بی نیاز از تفسیر(قران مال همه است مگر نه؟)آن را بیان نکرده است؟و فقط از پوشش و چیز هایی مشابه در قران یاد شده حتی کلمه موی سر در قران نیامده و باید از تفاسیر ایه ها(که آن هم در برخی موارد معلوم نیست دقیقا مخاطب ایه چه کسی است ایا منظور افراد خاصی بوده اند و ایه شان نزول خاصی دارد؟مثل برخی آیات که به کشتن یهودیان و نصرانیان و جای دیگر به دوستی با آنها حکم داده شده و مهم زمان و نزول آن است و هر مورد مخاطب و زمان خاصی دارد و نمی توان همیشه آن را اجرا کرد)بفهمیم حجاب مهم است؟ هر گز فلسفه حجاب را هم نفهمیدم که حجاب مصونیت است نه محدودیت!! یعنی من در سرما و گرما سختی بکشم (آقایان محترم یک بار با مانتو شلوار و مقنعه در آفتاب فوتبال بازی کنید،یا یک کوله پشتی ۱۸ کیلویی را تا قله توچال ببرید یا اصلا خرید روزانه تان را مسافتی هرچند کوتاه با حجاب برتر حمل کنید ،تا کمی درک کنید:البته این مثالها کمی سطحی و برای درک عموم است!!) تا شخص دیگری به گناه نیفتد!!این آخر بی انصافی است!! و خدایی که من به آن اعتقاد دارم از هر نقص و بی عدالتی به دور است !در ضمن حجاب فقط مختص اسلام نیست در گذشته (و امروز در برخی فرقه ها) از یهودیت و مسیحیت، پوشاندن موی سر برای زنان الزامی بوده است و جالب اینست که در قرون وسطی برای محدود تر کردن زنان به شدت روی آن تاکید می شود(رمان دختری با گوشواره مروارید را خوانده اید؟مربوط به دوران دوری هم نیست : دختر خدمتکار با اینکه هزار جور رابطه با نامزدش دارد، اما حاضر نمی شود روسریش را در مقابل او بر دارد، چون به او گفته شده فقط زنان هرزه موهای سرشان را اشکار می کنند!!) به هر حال دانستن بیشتر، چه نظرات موافق و چه مخالف ، ما را در انتخاب هایمان آ گاهتر می کند پس بهتر است بگذاریم هر شخصی که نظری یا سندی دارد، و البته مودبانه آن را بیان میکند، حرفش را بزند!!
در جواب به اون دوستی که گفته حجاب یه سنت شده در دین حالا از هر جا که می خواد بیاد، باید گفت که سنت قابل شکستن است!!! وحی منزل نیست که اگر اجرا نشه مورد خشم و غضب خدا قرار بگیریم. نوروز و هفت سین یه سنت ۲۵۰۰ ساله است ولی آیا اگه کسی هفت سین نچینه دست و پا شو باید قطع کرد؟! شاید مثال خوبی نباشه ولی حداقل نوروز سنتیه که قدمتش خیلی بیشتر از حجابه. به قول آقای د.م. مهم عفافه نه حجاب. هر چیزی در زمان خودش معنی داره!
خواهش می کنم به خاطر یک کلمه یقین که من در جمله ام آوردم کل فلسفه ای را که خدمتتان تقدیم کردم را رها نکرده و خودتان را وارد بحث شک و یقین نکنید . بنده می گویم زن مسلمانی که به اختیار حجاب دارد اگر اهل اندیشه باشد خود در می یابد که در مملکت مسلمانی رفتارش تا چه اندازه دیگرخواهانه و عاشقانه است و با حجابش سعی می کند به سلوک دینی و الهیاتی مرد مسلمان کمک کند . این واقعا با شکوه است که شما کاری نکنید که ( مثلا ) من از هدفم ( که هدف نانجیبانه ای هم نیست ) دور شوم . مثلا حدس می زنم و قریب به یقین می دانم که شما هم پیش انسان روزه دار شروع به خوردن نمی کنید و تردید ندارم شما از آنهایی هستید که حتی برای انسان روزه دار سفره افطاری هم می اندازید . من یقین دارم . این رفتار در زنان مسلمان با حجاب و بی حجاب هم هست . زنان بی حجابی می شناسم که از مردان مذهبی رو می گیرند تا به تقوای آنها احترام بگذارند . در زنان مسلمان اندیشمند نیز این آگاهی وجود دارد . اگر می گویم یقین داشته باشید از شما این نوع یقین را طلب می کنم که گویی بگویم روبروی شما نوشته های من قرار دارد . این واقعیت وجود دارد برای اینکه وجود دارد .
این بیت هم بطور خاصه پیشکش شما :
ز ملک تا “ملکوتش” حجاب برگیرند
هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند
دوست عزیز ما مسلمانیم. اگر می خواهید می توانید از این دین بیرون بروید و حتی آن را از ترس اعلام ارتداد و حدهای بعدی اعلام هم نکنید. اما مطمئن باشید اگر مسلمان شدی یعنی تسلیم امر خدا. و او هم در قران دستور داده است حجاب را رعایت کنید. امثال فاطمه مرنیسی مراکشی هم مثل همین زنان گروه طرفدار فمینیسم و حقوق زنان در ایران هستند که هیچ چیز را قبول ندارند. حالا مشکل شما با زنهای مسلمان چیست ؟ حتی اگر زنی سنت برده داری و ساسانی و … را قبول دارد دلش می خواهد متحجر باشد و حجاب سرش کند شما مشکل دارید ؟ شما می توانید از همسر خودتان یا دختر و خواهر خودتان بخواهید آنرا رعایت نکنند اما تا وقتی که کسی مسلمان نام دارد نمی تواند دستورات آن را بی ربط یا به سبک کسان دیگر و بدرد نخور بداند یا فکر کند مال ۱۴۰۰ سال پیش است. تورا بخدا دست از سر آدمهایی که دلشان می خواهد دینشان را داشته باشند بردارید .
******************
دوست عزیز!
پیاده شوید با هم برویم. چه عجلهای؟ بیرون رفتن از دین یعنی چه؟ ارتداد یعنی چه؟ حجاب داشتن یا نداشتن چه ربطی به ارتداد دارد؟ این همه تذکر که من در خلال نوشته داده بودم برای همینها بود که کسی فکر نکند این نوشته برای تعیین تکلیف برای مردم است. این نوشتهها نه در جهت الزام حجاب است نه در راستای نفی آن. چه کسی گریبان شما را گرفته است که حالا باید دست از سر شما برداشت؟ اصلاً مگر مخاطب این نوشته شما بودید که این قدر تند رفتهاید؟ بیشتر که فکر میکنم میبینم اتفاقا امثال شما مخاطب این جنس نوشتهها هستید. چرا؟ چون منطقتان این است: حجاب بخش ضروری دین اسلام است و اگر کسی آن را نمیخواهد اصلاً از خودِ دین اسلام برود بیرون! خودتان هم دارید به خیال خودتان تضمین میدهید که بروید هیچ بیمی از ارتداد هم ندلشته باشید! دوست عزیز! حجاب بخشی از دین اسلام نیست. دین اسلام یعنی شهادتین و اعتراف به روز جزا: الا من آمن و عمل صالحاً. حجاب، جز اعمال صالح نیست. عفاف است و پرهیز از بیماری دل و آلودگی درون که در شمار اعمال صالح است. بگذریم. «سخن دراز کشیدیم و همچنان باقی است…» امیدوارم یک بار دیگر این چند یادداشت را به دقت بخوانید و هوس تعیین دایرهی کفر و ایمان برای خلایق نکنید.
د. م.
ولی اگر خوب دقت کنیم حجاب هم می تواند جزو اعمال صالح باشد . یعنی حجاب می تواند وسیله عفاف و پرهیز از بیماری دل و آلودگی درون باشد . بالاخره برای عفاف و پرهیز از بیماری دل و آلودگی درون باید از انسان افعالی سر بزند . یکی از آن افعال ( و یا اعمال ) می تواند حجاب داشتن باشد . یعنی اگر زن مسلمان در سیر اندیشه خود به این نتیجه برسد – در این لحظه و در این مکان – برای عملی کردن عفاف لازم است که حجاب داشته باشد چون عفاف عمل صالح است داشتن حجاب هم می شود عمل صالح و حکمش حکم امر واجب دینی و عقلانی . حالا – مثلا – پیش فرد محرم حجاب کاری لغو محسوب می شود چرا که آنجا الزامی به عفاف نیست کما اینکه اگر در برابر محرم هم به این نتیجه برسد که بهتر است پوشیده گی اختیار کند – نه لزوما با پوشش سر و موی – اینجا باز پوشیده داری و حجاب عملی در گروه رفتارهای عفیفانه محسوب می شود و طبعا در شمار اعمال صالح می آید . به نظرم واقعا در صحن جامعه یک مملکت مسلمان نشین حجاب همییشه حکم عینیت دادن به عفاف را دارد . البته رفتارهای عفیفانه فقط حجاب نیست و در بند بند اعمال آدمی بایسته و شایسته است که عفت رعایت شود.
باسلام خدمت همه دوستان عزیز:
من با نظر دوست خوبم وحید لاهوتی موافقم.
در ضمن اینم بگم که حالا دوستانمون دارن در مورد حجاب بحث میکنن با عصبانیت و لجاجت جواب همدیگه رو ندین اگه ممکنه هم موافقین و هم مخالفین جوابهای منطقی و درست ارائه بدن تا طرف مقابل قبول کنه و اشتباهشو بپذیره .
به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که [از زن] بىنیازند یا کودکانى که بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نکردهاند آشکار نکنند و پاهاى خود را [به گونهاى به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مىدارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید (
والاماروهم مدرسه اجبار کرد وګرنه ما اینجا کاری نداشتیم
تمام کامنت ها به کنار، آن دوستی که حجاب را عملی دیگرخواهانه می داند تا من زن باعث دور شدن او که مرد است از هدف والایش نشوم را نمی دانم کودکی چند ساله می تواند نوشته باشد!
کمی واقعی تر نگاه کنیم! مردی که با دیدن موی سر زن به قول مسلمانان بخواهد به گناه و شهوت و این ماجراها گرفتار شود، حقیقتا بیمار جنسی نیست؟!!! یعنی در کشورهایی که حجاب اجباری نیست تمام مردها دائما در احوالات شهوانی به سر می برند؟!
نمی دانم! چه اصراریست که برخی از آقایان بیماری های جنسی خود را به سایرهمجنسانشان تعمیم دهند….
بحث جالبی است اگه بتونید بدون تعصب بهش نگاه کنید. یعنی حقیقت و برابر اون چه دوست دارید یا بهتون گفته شده نگیرید (که بارها در قران آمده که کار درستی نیست که چون اجداد ما کاری رو می کردند ما تکرار کنیم، مثل حکایت دین ابراهیم که به بت پرستی تبدیل شده بود).
به نظر من که نمی شه ثابت کرد که حجاب در اسلام هست یا نیست ولی چیزی که مسلمه اینه که چیزی که کلا دو سه بار تو قرآن اومده نمی تونه خیلی اهمیت بالایی داشته باشه، و به این فرم فعلی هم قطعاً جایی تعریف نشده.
جالب اینه که اگه کتاب هایی که حجاب رو ثابت کردن نگاه کنید مثل کتاب دکتر مطهری، دید کاملاً بسته ای دارن و خود حجاب، به عنوان اصل فرض شده مثلا دکتر مطهری با ذکر چند منبع ثابت کرده که روی دست و لازم نیست بپوشانید در حالی که کل قضیه رو مسلم فرض کرده.
مشکل بحث مسایل اسلامی اینه که ملت معنی ایمان رو نفهمیدند و با تعصب و چشم و گوش بستن اشتباه گرفتن در حالی که به نظر من ایمان واقعی وقتی هست که انسان تمام دین رو کاملا بفهمه و به درستیش ایمان بیاره نه اینکه قبولشون کنه.
این آیه ای که یکی از دوستان نوشتن هم دقیقاً همون حجابی رو شرح میده که هر آدم عاقلی رعایت می کنه و در همه جوامع هم رعایت می شه. البته به نظرم در ایران از همه کمتر، یعنی اینقدر آرایش من در صورت ملت خارجه نمی بینم که در برخی خانم چادری های ایران !!!
من دیگر خواهی حجاب را به عنوان یک بحث درون دینی ممکن می دانم . البته همانطور که عرض کردم برخی از افراد غیر مذهبی که فعال در ساحت اخلاق هستند و هنوز به ساحت دین ورود نکرده اند هم به جهت دیگر خواهی حجاب را پیش مرد مسلمان رعایت می کنند . و به نظر من انسان مسلمان به دلیل رعایت مستمر خویشتن داری میل به جنس مخالف در او تازه و زنده است. او همانند کسایی که پر از عایق های احساسی هستند مشبع از مفهوم زن نیست او می خواهد و می داند که باید آن چه را که می خواهد در حوزه ی حدود بخواهد . از قضا زنده بودن میل به معنی انحراف و بیماری نیست . اشباع و فقر است که انحراف محسوب می شود. و البته مرد مومن اگر زنی برهنه پیش او بیاید منتظر دیگر خواهی زن نمی ماند که خودش را بپوشاند و او هم در این نقطه تکلیفی تازه دارد و خود باید چشم خود را محجبه کند. مرد مومن نیاز خود را به طور اصولی برطرف می کند . اما عمل حجاب برای زن جدا از خیر و کارکردهایی عمومی که در جهت امنیت کشور مسلمان نشین و منافع خود زنان دارد حرمتی است که زن برای مرد قائل می شود. این یک مبادله درون دینی است . بنده درباره درون دین و افراد درون آن ساحت صحبت کردم . شما حتما در دایره دیگری ایستاده اید و مشکلتان الهیاتی نیست . شما مسئله روانشناسی و اجتماعی دارید. عرض من یک اشاره در ساحت اخلاق و دین و الهیات و روابط انسانی بود.
ضمنا دیگر خواهی زن مسلمان صرفا برای رساندن مرد به هدف والایش نیست بلکه موازیا موجب تقرب خود زن هم می شود . چرا اینقدر نگرانی رساندن دیگران به هدف هایشان آدمی را آنچنان می ترساند و بخیل می کند که انسان از این نکته غافل می شود که کمک به دیگران موجب رشد خود انسان نیز می شود . این ترسی شایع است که باعث می شود اگر حس کنیم حجاب ممکن است به مردها و اهداف والایشان کمک کند با دستپاچه گی قید حجاب و کل منافع آن را بزنیم . این ابتلا به بخل بیماری محسوب می شود . انگار که من راننده ای مسافرکش باشم و از ترس به مقصد رسیدن دیگران قید منافع خودم را هم بزنم .
اگر به کتابهایی مثل سینوهه و کتابهای تاریخی اینچنینی مراجعه کنید میبینید همیشه در طول تاریخ انسانها در گیر دین و مذاهب بوده اند و اگر با خودشون صادق باشند میبینند همیشه هم سردرگمند ، هیچ وقت یاد نگرفتیم که هر انسانی آزاد هر آنگونه که بخواهد بیاندیشه حجاب و هر چیز دیگه باید یک اعتقاد شخصی و اعتقادی مربوط به هر کس باشد نه زور و اجبار تا انسان به اون تکامل برسه در دنیای کنونی فرق نمیکنه آزادی واقعی در همه جا استثنا هایی دارد خیلی راه داریم کاش یه کم عاقل بودیم و اینقدر به هم نمی پریدیم و به عقاید افراد احترام میگذاشتیم نه به حرف بلکه به عمل.
مقاله آقای احمد قابل در وبلاگ “شریعت عقلانی” و یا شاید در وبلاگ دیگرشون به نام” از نگاه من” در مورد حجاب کمک به بحث میکنه. با تحقیق در آیات و احادیثه
http://ghabel.persianblog.com/
http://ghabel.persianblog.ir/1384/4/
در وبلاگ شریعن عقلانی-۲۳ تیر ۸۴
سلام. خسته نباشید. برای ابراز مخالفت با حجاب راههای صریحتری هم هست، اما شما به افراد دیگری استناد کرده و خواسته اید بگویید مثلا این حرف من نیست. حرف اندیشمندان است. هه! مسئله حجاب در دو سوره از سوره هاى قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال در سوره احزاب آیه ۵۹ مطرح شده، و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است. شواهد روایى متعددى نیز گویاى این نکته اند که حجاب در زمان رسول خدا واجب شد و آن جناب با کسانى که خود را با وضعیت جدید وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده میکردند برخورد میکرد و تذکر میداد.
در روایاتى از سوى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) محدوده حجاب بیان شده است. به عنوان نمونه در روایتى آمده است که نمایان ساختن تمام بدن براى زوج، رواست و سر و گردن را میتوان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسرى (خمار)، پوششى وسیع تر از روسرى که بر روى سینه میافتد (جلباب) و چادر (ازار).
بد نیست کمی بیشتر مطالعه کنید و از فلسفه پوشش و حجاب در اسلام آگاه شده و بفهمید چرا اکثر فقهای اسلامی آن را واجب میدانند. آن گاه بیایید و از روی عصبانیت این سوال را بپرسید که “این چه ایمان و اسلامی است که با برداشتن حجاب فرو میافتد؟”
******************
🙂
دوست عزیز،
من دیدگاههایام را در چند یادداشت – و نه تنها این یک یادداشت خاص – به تفصیل نوشتهام اگر شما نمیخوانید و نمیخواهید بخوانید تقصیر من نیست. کسی را که خودش را به خواب زده نمیتوان بیدار کرد. بنده استدلال کردم. شما هم استدلال کنید.
د. م.
سلام. با تشکر از توجه شما، البته این که بنده را خواب زده معرفی میکنید در ادامه استدلالتان که نیست، هست؟ ضمن این که استدلال قرآنی و روایی مورد نظر بنده به همان ترتیبی بود که ذکر شد. همین که میفرمایید هر کس در خارج میخواهد اظهار مسلمانی کند، به حجاب رو می آورد نشان دهنده این حقیقت است که حجاب چیزی نیست که به زور به اسلام چسبانده شده باشد. لینکهای زیر می تواند در پیشبرد بحث کمک کند: تاریخچه حجاب در اسلام
http://aftab.ir/articles/religion/religion/c7c1149418222_veil_p1.php
پاسخ به شبهات آقای قابل
http://aftab.ir/articles/religion/religion/c7c1163586461_veil_p1.php
در کل، متوجه نشدم این که در ایران باستان، حجاب وسیله تمیز برده از آزاد بوده چه دخلی دارد به این حکم اسلام و چه اصراری دارید که این حکم را در ادامه آن سنت بدانید؟ با تشکر از حوصله شما.
***************
پاسخ بسیاری از نکاتی که حضرتعالی طرح کردهاید در یادداشتهای دیگری که نوشتهام – یا در ذیل نظرهای دیگری که آمده است – مندرج است و نیازی به تکرار نیست؛ میتوانید یک بار دیگر، بقیهی مطالب سابق و لاحقی را که نوشتهام ملاحظه بفرمایید:
http://blog.malakut.ir/archives/veil.html
از آنجا که حضرتعالی ظاهراً به خودتان زحمت خواندن همهی یادداشتها را نمیدهید و احتمالاً یکایک مطالب لینک بالا را نمیخوانید، لازم میدانم این بخش را از یکی از همان یادداشتهایی که شما اعتنایی به آن نکردهاید تکرار کنم:
«چنانکه گفتم بسیاری حرفهای ناگفته دربارهی حجاب هست. اینکه من در یادداشتهای پیشین اشاره کردم که حجاب اساساً سنتی اسلامی و عربی نبوده است، نه دلیل بر مردود بودن آن میشود و نه دلیل بر استحکام و قوتِ آن. یعنی حتی پس از ثابت کردن اینکه پوشش حجاب اساساً از جامعهی ایرانی وام گرفته شده است، نمیتوان حکم داد که پس حجاب را باید دور انداخت چون «غیر اسلامی» است. اگر قرار بر این کار باشد، خیلی چیزهای دیگر را باید در دین اسلام دور انداخت! پس توجه داشته باشید که منطق بحث این نیست که به صرف متفاوت بودن خاستگاه و زادگاه یک پدیده، اصل آن پدیده را محکوم و مطرود اعلام کنیم. به طریق اولیٰ، اینکه حجاب ریشهای ایرانی داشته است هم برای زن ایرانی نه مایهی قوت و اعتبار و افتخار است نه باعث شرمساری. یعنی نسبنامهی حجاب، نسبتی متساوی دارد با هر نوع موضع اخلاقی یا شرعی که در برابر آن میگیریم. اما طرح این واقعیتها، ما را در مقامی قرار میدهد که شناخت دقیقتری نسبت به آن داشته باشیم و از این جهت، پیش کشیدنِ آن مهم است، مگر اینکه از اساس هدفمان این باشد که بخواهیم تصمیم بگیریم که از حالا حجاب داشته باشیم یا کشف حجاب کنیم! من عرض میکنم برای ادامه دادن حفظ حجاب یا کشف حجاب، فرد کمترین نیازی ندارد به اینکه بداند حجاب اساساً ایرانی است یا عربی!» (از یادداشت: «حکمت و حکم حجاب»)
بنظرم میاد اگه میخایم در باره حجاب نفیا یا اثباتا حرف بزنیم حتمت باید اطلاعات دینی ما خوب باشه ودر گام بعد کینه سیاسی نسبت به حکومت دینی نداشته باشیم ودر یک کلام منصافانه بر خورد کنیم پس لطف کنیم به کتاب حجاب شهید مطهری هم سری بزنیم