۲. «باید به امام علی (ع) تأسی کرد، خون دل خورد و فداکاری نمود. بدانید هر جا پرچم حقطلبی واقعی برافراشته شده، همه شمشیرها علیه آن بلند بوده است.»
فکرش را بکنید که اول بگوید حاکمیت امام علی موفق نشده است، چون کار به همین سادگیها نبوده. بعدش بگوید باید به امام علی تأسی کرد. ما نفهمیدیم بالاخره تأسی به امام علی منجر به عدم موفقیت میشود و نهایتاش شکست آرمانهاست یا اینکه خودِ امام علی یک کارهایی را میخواست بکند و نتوانست. حالا ما میخواهیم همان کارها را بکنیم و میشود! یعنی در زمان علی اگر میخواستی به او تأسی کنی، موفق نمیشدی ولی حالا اگر به او تأسی کنی – ببخشید، اگر ما به او تأسی کنیم (نه شما) – حتماً موفق میشویم. شاهدش کو؟ اینجاست:
«مدیریت امروز جهان در اختیار هیچکدام از سازمانهای بینالمللی نیست و مانند بازی دومینو فروپاشی نظام های جهانی آغاز شده است و بعید نیست که شاهد شورشهای سنگین اجتماعی در جهان باشیم و این همه در حالی است ادبیاتی (!) که از سوی جمهوری اسلامی ایران در مجامع جهانی مطرح میشود، به شدت مورد استقبال قرار گرفته است.»
واقعاً بیشتر از این دربارهی حرفهای ایشان حرف زدن اتلاف وقت است. آدم وقتی در دو سه جمله پیشوای اول شیعیان را اینجوری با خاک یکسان میکند و رسماً حرف زدن بلد نیست، دیگر چه انتظاری در عرصههای دیگر میشود از او داشت؟
نقل از: «میخواهند از مردمی که به این دولت رأی دادهاند، انتقام بگیرند»
مطلب مرتبطی یافت نشد.