کیوان حسینی
(نقل از حساب اکس نگارنده)
مخالفت با جنگ، بهمعنای مخالفت با دفاع مشروع نیست. میان جنگ تهاجمی و دفاع از خود، تمایزی بنیادین وجود دارد. هم در فلسفه اخلاق سیاسی، هم در عرف و حقوق بینالملل. نظریه جنگ عادلانه، منشور ملل متحد، و حتی تجربه تاریخی بشری، همگی بر این تمایز تأکید دارند.
زمانی که مثالهایی مانند نبرد با نازیسم یا داعش، بهعنوان توجیهی برای کشتار غیرنظامیان و حمله و اشغال نظامی بهکار میروند، این تمایز مخدوش میشود. این همان لحظهایست که تاریخ تحریف میشود تا خشونت توجیهپذیر جلوه کند.
و یکی از شگردهای رایج پروپاگاندا در چنین روایتهایی، موازنه کاذب (False Balance) است: قرار دادن طرفهای نابرابر در یک سطح، و القای این تصور که تقصیر و حق، میان هر دو پخش شده است. در این مدل، اشغالگر و مقاومتکننده، ارتش و کودک، مهاجم و قربانی، در یک کفه اخلاقی قرار میگیرند، تا جنگ، یک «پاسخ» ضروری جلوه کند.
این یک خطای تحلیلی نیست؛ این مشارکت فعال در جنگ روایتهاست. کسی که با تحریف تاریخ از کشتار غیرنظامیان در ایران دفاع میکند، بیطرف نیست؛ او در خدمت جنگ است. عادیسازی جنگ، دفاع از بمباران شهرها، قتل غیرنظامیان، و تجاوز به حاکمیت کشورها، موضع فکری نیست، تبلیغ خشونت است.
نوشتههای مرتبط:
- عاملیت انسان دو سو دارد: به سوی جنایت نروید دربارهی مخالفت بنیادینام با خشونت بسیار نوشتهام. باز هم مینویسم....
- افسانهی «تعهد و تخصص» این قصه را تندروهای جمهوری اسلامی (و انقلابیون دیگر جهان)...
- مقارنت سه موجودیت مستقل ایران به مثابهی کشور و ملت و هویتی تاریخی موجودیتی...
- پیروز جنگ تا روز دهم؛ مردم اسیر هیجان نشوید روز دهم جنگ است. ایران به رغم...
- جمهوری اسلامی و ایران؛ بی نوا وطن دو معنای وطن وطن یعنی خاک؟ سؤال سادهای نیست واقعاً....