افسانه‌ی «تعهد و تخصص»

این قصه را تندروهای جمهوری اسلامی (و انقلابیون دیگر جهان) از روزهای اول انقلاب ۵۷ راه انداختند. میان ارزش‌های انقلابی – یا به اصطلاح انقلابی – و دانش و تخصص شکاف انداختند. این همان است که شکاف تاریخی عقل و دین می‌نامیم‌اش. این همان است که صورت باژگونه‌اش در اروپای عصر روشنگری خود را در تقابل بین علم و دین (یا خرد و وحی) عریان کرد. اورینتالیسم و مشکلات خرد عصر روشنگری را می‌گذارم برای وقتی دیگر. این ماجرای تعهد و تخصص دروغ وقیحانه‌ای است که بی‌دانشان و بی‌مسئولیت‌های ریاکار برای پنهان کردن بی‌کفایتی خودشان و نابود کردن دانش در ایران علم کردند.

چطور؟ به این شکل که عموم کسانی که دم از «تعهد» در برابر «تخصص» می‌زدند و می‌زنند، در حقیقت به هیچ «تعهدی»‌ باور ندارند. به زبان دیگر بگویم: این‌ها مدعی تقوا هستند ولی هیچ نسبتی با تقوا ندارند. این‌ها تقوا می‌فروشند. تظاهر به تقوا می‌کنند. و این حکومت از روز نخست زمینه‌ی پرورش و رشد این دین‌فروشی، این ریاکاری و تزویر را به اسم تعهد به اصول فراهم کرده و مزوران را پاداش داده است. درخشان‌ترین نمونه‌ای این فاجعه همان است که در دوره‌ی احمدی‌نژاد رخ داد با رهبر و آن رییس جمهوری که نظرش به نظر او نزدیک‌تر بود. احمدی‌نژاد آینه‌ی تمام‌عیار تباهی آن شعار قلابی بود. تعهد در برابر تخصص دوگانه‌ای است کاذب که هم تعهد را ویران می‌کند و هم تخصص را.

دین را، ایمان را، اعتقاد را، تقوا را، باید از چنگال ابلیسان آدم‌نما بیرون کشید و از آن‌ها پس گرفت. این قصه مال امروز نیست. برگردید به عطار. به سنایی. به عین‌القضات همدانی. به ابوسعید ابوالخیر. این ماجرا قلب سلیم می‌خواهد فقط. کیاست لازم دارد. کافی است با خودت تعارف نکنی. فرق مزور و ریاکار را از مؤمنی که از ایمان‌اش چماق برای کوبیدن به سر این و آن فراهم نمی‌کند می‌شود تشخیص داد.

اتفاقی که در حمله‌ی اسراییل به ایران افتاد، نتیجه‌ی روش‌های غلط و خودخواهانه‌ای بود که هنوز استوار و محکم است. روحیه‌ی پرونده‌سازی یک بخش ماجراست. نفوذی‌ها و جاسوس‌ها این‌جا راه‌شان را پیدا می‌کنند. ولی همه نه نفوذی‌اند نه جاسوس. این‌ها واقعاً ممکن است نه نفوذی باشند نه جاسوس. این‌ها جاهلان متنسکی هستند که در توهم تعهد و تقوا غوطه‌ورند ولی مدام به ابلیس سواری می‌دهند. باید توی دهان این‌ها زد. جمهوری اسلامی نمی‌خواهد و نمی‌تواند توی دهان این‌ها بزند؛ ما باید بزنیم.

بایگانی