از کدام مردمانیم؟

مردم باقی بمانید. مردمی نشان دارد. مردم آن‌ها نیستند که فلان سیاست‌مدار یا بهمان هوسناک جاه‌طلب مردم بخوانند. در این غوغا، یا باید ایرانی ماند (و ایرانی ماندن هم‌عنان و مساوق است با انسان ماندن) یا باید «میگاییلی» شد.

مردُم، اما نامردُم

آغاز می‌کنم با این ابیات سایه‌ی نازنینم که خطاب به جمهوری اسلامی سروده بود:

راه می‌جستید و در خود گم شدید
مردم‌اید اما چه نامردم شدید

کج‌روان با راستان در کینه‌اند
زشت‌رویان دشمنِ آیینه‌اند

«آی آدم‌ها» صدای قرن ماست
این صدا از وحشتِ غرق شماست

دیده در گرداب کی وا می‌کنید؟
وه که غرقِ خود تماشا می‌کنید!

در زمره‌ی کدام مردمان‌اید؟

این ابیات را چندین بار با دقت بخوانید. به خودتان نهیب بزنید. ببینید آیا مردمی هنوز در شما زنده است؟ یا از فرط خشم و استیصال مردمی را در اعماق ضمیرتان دفن کرده‌اید و سخنی جز کشتن و دریدن از شما صادر نمی‌شود؟ هیچ فرقی نمی‌کند کدام طرف باشید. طرف جمهوری اسلامی باشید یا اسراییل، اگر هنوز در خیال‌تان چوبه‌ی دار برای این و آن برپا می‌کنید و به فکر انتقام‌جویی هستید (حتی از جنایت‌کار) بدانید که داریم از انسان بودن دور می‌شوید. چیزی باید بی‌وقفه در درون‌تان هشدارتان دهد که رو به سقوط می‌روید:

بنگرید ای خام‌جوشان بنگرید
این چنین چون خوابگردان مگذرید

آه اگر این خوابِ افسون بگسلد
از ندامت خارها در جانِ‌ خلد

چشم‌هاتان باز خواهد شد ز خواب
سر فروافکنده از شرمِ جواب

آن‌ چه بود آن دوست دشمن داشتن؟
سینه‌ها از کینه‌ها انباشتن؟

آن چه بود آن کین و آن خون ریختن؟
آن زدن، آن کشتن،‌ آن آویختن؟

پرسشی کآن هست هم‌چون دشنه تیز
پاسخی دارد همه خونابه‌ریز:

آن همه فریاد آزادی زدید
فرصتی افتاد و زندان‌بان شدید؟

دو گزینه دارید: دریدن یا مرهم نهادن بر انسان

راه را دور نمی‌کنم. مصداق به شما می‌دهم. سنجه‌ای پیش روی‌تان می‌گذارم. از خودتان بپرسید چه می‌کنید در آن لحظه‌ی فرضی. فرض کنید دشمن‌تان – خامنه‌ای باشد یا نتانیاهو – اسیر و زخمی در برابرتان زانو زاده است. با او چه می‌‌کنید؟ اگر با شفقت انسانی زخم‌اش را مرهم می‌نهید و «انسان» نهفته زیر آن ستمگری‌های‌اش را هنوز می‌بینید (ولو اجرای عدالت هنوز برای‌تان اولویت داشته باشد)، یعنی هنوز انسان‌اید. یا هوس می‌کنید همین لحظه جان‌اش را بستانید؟ و زخمی دیگر به او بزنید و کارش را تمام کنید؟ دو گزینه‌ی ساده است: با دشمن مغلوب چه می‌کنید؟ فراموش نکنید این همان قاعده‌ی اعلامیه‌ی حقوق جهانی بشر است. اگر راه اول – راه شفقت – را می‌روید یعنی هنوز انسان و مردم‌اید. اگر راه درندگی را اختیار می‌کنید و سودای انتقام تاب از شما ربوده است، بدانید که هم ناقض اعلامیه‌ی حقوق بشر خواهید بود هم انسان بودن‌تان را دفن کرده‌اید.

شرح جنایت دیگری، جنایت ما را توجیه نمی‌کند

فراموش نکنید شرح مبسوط جنایات این و آن را آوردن، کمترین کمکی به مخفی کردن آن توحشی که از آن می‌‌خواستید بگریزید ولی خودتان گرفتارش شدید نمی‌کند. مردم، انسان، آن کسی است که همدلی را در تلخ‌ترین و هولناک‌ترین لحظات فراموش نمی‌کند. لازم نیست به علی بن ابیطالب اقتدا کنید که بگوید «به اسیر کن مدارا» و این حرف‌ها. آدم باشید. می‌توانید؟

بایگانی