ایرانی هستیم و ایرانی می‌مانیم – ۷

بخشی از وضعیت فعلی جامعه‌ی ایرانی در واکنش به تجاوز غیرقانونی اسراییل (بله، بنا به تعریف دقیق حقوق بین‌الملل این کار مصداق بارز تجاوز غیرقانونی است)، معلول فقدان همدلی است که نتیجه‌ی ترومای درازمدتی است که مردم ایران از طبقات مختلف آن را تجربه کرده‌اند. تروما، باعث از کار افتادن مرکز تصمیم‌گیری و تشخیص مصلحت آدمی می‌شود. یعنی انسان جایی تصمیمی می‌گیرد با عاطفه‌اش – و کاملاً هم به آن باور دارد – ولی برای‌اش سخت است به او بفهمانید این راه برای خودش ویرانی به بار می‌آورد و ادامه‌ی این مسیر او و بقیه را از وضعیت بغرنجی که در آن گرفتارند بیرون نمی‌آورد.

۲۵ خرداد ۱۳۸۸

از سوی دیگر، کسانی هم که به علل مختلف توانایی تحلیل منسجم‌تر و عقلانی‌تر از وضعیت را دارند، مغضوب واقع می‌شوند و به گمان افراد ترومازده، خصم جانی به شمار می‌آیند یا در صف دشمنان‌شان می‌‌گذارند. شبیه قصه‌ی مثنوی است در دفتر دوم («رنجانیدن امیری خفته‌ای را که ماری در دهانش رفته بود») است. کسی خفته بود و ماری در دهانش خزیده بود. امیری او را دید و با تازیانه می‌زدش تا مار را قی کند و او مدام شکایت می‌کرد که من که خصومتی با تو ندارم چرا قصد جان من کرده‌ای. خفته‌ی غافل وقتی متوجه شد که مار را قی کرد. آن‌ها که نگران این وضعیت هستند و در روشنگری می‌‌کوشند باید سخت‌رو باشند و مهیای دشنام شنیدن و سختی دیدن باشند. بگذارید ناسزا بگویند. بعد از گذشتن این توفان درخواهند یافت سود و زیان در چی‌ست، الا کسانی که کارشان از درمان گذشته باشد:

مر تو را نه قوت خوردن بدی
نه ره و پروای قی کردن بدی

 می‌شنیدم فحش و خر می‌راندم
رب یسر زیر لب می‌خواندم

 از سبب گفتن مرا دستور نی
ترک تو گفتن مرا مقدور نی

 هر زمان می‌گفتم از درد درون
اهد قومی انهم لا یعلمون

 سجده‌ها می‌کرد آن رسته ز رنج
کای سعادت ای مرا اقبال و گنج

 از خدا یابی جزاها ای شریف
قوت شکرت ندارد این ضعیف

شکر حق گوید ترا ای پیشوا
آن لب و چانه ندارم و آن نوا

دشمنی عاقلان زین سان بود
زهر ایشان ابتهاج جان بود

دوستی ابله بود رنج و ضلال
این حکایت بشنو از بهر مثال

بخشی از ماجرا دوستی ابلهان است و دشمنی عاقلان. ولی پس از چندین سال مطالعه و سنجش روز به روز وضعیت به گمان آسیب روانی جمعی سهم مهمی در این وضعیت دارد. و به خیال من، در عین حفظ موضع محکم در این موارد و مرعوب نشدن، باید با شفقت با مخاطبی برخورد کرد که چنین دندان از خشم به هم می‌ساید یا با ما درشتی می‌کند.

این جنگ اگر ادامه پیدا کند و با همین مقیاس جلو برود – به گمان من – به سرنگونی جمهوری اسلامی ختم نمی‌شود وبه سادگی تبدیل به درگیری منطقه‌ای دامن‌گستری می‌شود که از دل آن جنگی جهانی بیرون خواهد آمد. تصور حمله‌ی هدف‌مند و دقیق و نقطه‌زن اسراییل رؤیافروشی و سراب است. تمام تبلیغات رسانه‌‌ای امروز حول یک مدار می‌گردد: تا به حال حریف جمهوری اسلامی نمی‌شدید حالا یکی آمده که هم حریف جمهوری اسلامی می‌شود و او را زمین می‌زند و هم دلسوز شماست و خیر و خوبی شما را می‌خواهد. هر دو تحلیل یا از بن نادرست‌اند یا نادقیق و بیش از حد خوش‌بینانه. و البته از مردم عادی هم انتظار نمی‌رود توانایی یا بضاعت تحلیل واقع‌بینانه‌تر داشته باشند. مردم با حس و عاطفه‌ی لحظه‌ای‌شان رفتار می‌کنندو کسانی که مرجع فکری جامعه‌ هستند مکلف به حفظ این توازن‌اند. دقیقاً به این دلیل است که نویسندگان، روشنفکران، آدم‌هایی که صاحب رسانه هستند، یکایک‌شان مسئول‌اند برای آینده‌ای که برای ایران و ایرانیان رقم می‌خورد.

۲۶ خرداد ۱۴۰۴

باز هم از مثنوی مدد می‌گیرم. تعبیر «گل‌خوار» در مثنوی مصداق روشنی است از این وضعیت. آدمی که گل می‌خورد و خودش متوجه نیست به حالش زیان دارد. به او گل‌شکر دادن هم سودی نمی‌کند. مذاق‌اش تغییر کرده. این گل‌خواران بخشی از جامعه‌ی ما هستند. مذاق آن‌ها با اطلاعات معوج و گمراه‌کننده‌ای تغییر کرده است که رسانه‌های مسموم (داخلی و خارجی) به کام‌شان ریخته‌اند. آن بخش تصویرسازی‌های کلان رسانه‌های جهانی که جای خود دارند. در این مورد مشخص، پایه‌ی اصلی این وضعیت جنگ روانی است که در صف مقدم‌اش رسانه‌ای نشسته به اسم ایران اینترنشنال که تا اعماق خانه‌های ایرانیان حضور دارد و خامنه‌ای مسبب و بانی کلیدی آن است. آن‌که صدمه می‌بیند کی‌ست؟ ایران و ایرانیان در هر جای دنیا.

نکته‌ای هست که آن‌قدر بدیهی است که اگر بگوییم نیازی به تکرار دارد معنی‌اش احتمالاً این است که مخاطب چنان مسخ شده است و خواب‌زده است که توانایی تشخیص مصلحت خودش را از دست داده است و به سوی خودکشی دسته‌جمعی می‌رود. آن نکته این است: دولت اسراییل خون‌ریزترین و بی‌مهارترین جنایت‌کار تاریخ معاصر بشر است. نه به ادعای ما، به گواهی نهادهای بین‌المللی و گزارش‌های مستقل از دعواهای ایدئولوژیک. مراقب رؤیافروشانی باشید که گرگ در لباس میش به شما می‌فروشند. و مدام درندگی اسراییل را با تصویر و رسم شکل نشان‌شان بدهید.

بایگانی