ایران ما در التهاب است. بیوقفه خانهی ما میسوزد. بدخواهان ما «سوختن تهران» را جشن گرفتهاند. جاهلان خانگی ما به خیال اینکه خودکامهی خانگی ما هم در این آتش خواهد سوخت (و احتمالاً خواهد سوخت) یا با انفعال تماشا میکنند یا برای متجاوز هلهله میکنند.
من با جمهوری اسلامی و خامنهای و ولایت فقیه مخالفم. ولی حاضر نیستیم به خاطر این مخالفت اصولی، ایران و ایرانی به خاک و خون کشیده شود. هیچ مصلحتی و هیچ ارزشی بالاتر از عزت و سلامت ایران نیست. این موضع من است. به زبان و قلم و قدم در این راه کوشیدهام و به هیچ رو خجل و شرمسار از آن نیستم. مخالفتم با جمهوری اسلامی هم به دلایلی که هزار بار قبلاً نوشتهام به این معنا نیست که شرکت در انتخابات (که امری است مدنی و نه نظامی و جنگی) را مترادف با خیانت یا همسویی با خودکامگان بدانم. ولی موضع من این است: نه به خامنهای، نه به آمریکا، نه به اسراییل، نه به رضا پهلوی؛ آری به انسان، آری به ایران، آری به وجدان. اگر جانب انسان و ایران و وجدان بایستید فرقی نمیکند خامنهای باشید یا آمریکا یا اسراییل. اگر با اینها ستیزه کنید و در عمل و زبان انحرافتان را از اینها نشان بدهید، فرشتهی مقرب هم که باشید به چشم من ابلیس مغضوب میشوید. این از اعلام موضع و اتمام حجت من.
اما این روزها، حس و حال من درست حس و حال ۱۶ سال پیش در دقیقاً همین روزهاست. درست در همین روزها ما در کنار میرحسین موسوی برای احقاق حقوق ملت جلوی خامنهای ایستادیم و بسیاری از ما به شیوههای مختلف هزینهاش را دادیم و هنوز هم میدهیم. امروز یکی از کسانی که حالا زیر پرچم اسراییل مدعی بازگرداندن آزادی به ایران است برای من نوشته است (در واکنش به یکی از یادداشتهای من که طبعاً خطاب به شخص معینی نیست و کلیتر از این حرفهاست) که (ترجمهی فارسی): «من در تمام راهپیماییهای علیه رژیم در جریان جنبش مهسا شرکت کردم. به این خاطر نتوانستم به ایران بروم و در لحظهی وفات پدر و مادرم با آنها باشم» و البته انگشت اتهام را به سوی من – که همیشه و همهجا با نام و هویت واقعی خودم ایستادگی کردهام – دراز کرده است. و دریغا از سر سوزنی شرم و وجدان. اینها بعد از جنبش مهسا آن هم در روزگاری که تمام شناسههای شبکههای اجتماعیشان نام مستعار داشت یا به روی عموم قفل داشت، پیش کسی مظلومنمایی میکنند که ۱۶ سال است هزینهی ایستادن کنار مردم ایران را داده است و در این ۱۶ سال مادرم و خانوادهام را در خاک ایران ندیدهام (و همینها در تمام این سالها که ما محروم بودیم مرتب به ایران سفر میکردند). حالا ما شدهایم خائن به آزادی و ایران و آنها قهرماناند و زخمخورده.
دیگری برای من نوشته است: «نفرت تو و امثال تو از پهلوی باعث و بانی دوام این حکومت خونخوار بود. امثال شماها باعت از دست رفتن همبستگی ایرانیان خارج از کشور بوده و هست». یکایک این چند ادعا کذب است و بهتان و افترا. من از پهلوی متنفر نیستم؛ منتقد او هستم. انسان خردمند میان همراهی سیاسی با کسی و ذوب شدن در ولایت او باید فرق بگذارد و خطای او را گوشزد کند و هر وقت با او زاویه پیدا کرد این را به حساب نفرت نگذارد. و الحمدلله کارنامهی رضا پهلوی روشن است.
چرا محرومیت ۱۶ سالهی ما از ارتباط با خانوادهمان نباید مهم باشد و دور ماندن خودخواستهی آنها که پشت خروارها نقاب پنهان بودند آن هم در این یکی دو سال باید اولویت و مشروعیت و حقانیت داشته باشد؟ چون جنبش سبز برای آنها چیزی است در ردیف همان همسویی با جمهوری اسلامی. و میرحسین موسوی از نگاه آنها همچنان جلاد است ولی نتانیاهو مطلقاً جلاد و جنایتکار نیست حتی اگر حکم جلب دادگاه بینالمللی جنایت جنگی را داشته باشد. به همین دلیل است که ما یا «اصلاحطلب» خوانده میشویم (که باز هم تا مغز استخوان کذب است و دروغ به گواهی تمام نوشتههای علنی من در نقد اصلاحطلبی) یا مالهکش و خونشور و مزدور. آن وقت چشم فروبستن بر نقض عریان قوانین بینالمللی به دست نتانیاهو و دعوت رضا پهلوی به تجاوز نظامی به کشوری که پدرش با تمام عیوبی که داشت به آن مهر میورزید و نمیخواست زیر یوغ بیگانه و خارجی و بار اشغال برود، «مالهکش» و «خونشور» و «مزدور» بودن نیست.
این روزها میگذرد. من این دوستان و دشمنان را میبخشم. امیدوارم شبها بتوانند راحت بخوابند با این حجم انبوه انباشتهی دروغ، نفرت، افترا و جعلیاتی که خودشان میسازند، خودشان باور میکنند و خودشان نشر میدهند. من نمیدانم آیندهی ایران چه خواهد شد ولی میدانم که با سقوط آخوند، ۱۶ سال دوری من از ایران شاید تا آخر عمرم طول بکشد. آنها میتوانند بروند ایران بعدش؟ نوش جانشان گوارای وجودشان! ارزانیشان باد! حق مسلمشان است! آتشبس بشود چه؟ رضا پهلوی شاه نخواهد شد. هیچ کس نمیداند بعد چه اتفاقی خواهد افتاد ولی بیشک تا همین امروز ایران ما زخمهای مهلکی خورده است. مرهمی هستیم بر زخم ایران یا از ناسور شدن زخماش لذت میبریم چون هنوز آخوند زنده است؟
اما:ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
پ. ن. این «دوستان» از پدر من و خانوادهام یاد کردهاند و از ایمان و اعتقادم و خواستهاند مرا در مقابل آنها قرار بدهند. در برابر اینها سکوت میکنم ولی اینقدر میگویم که این میدانی نیست که در آن هماورد من باشند. جای خودتان را درست بشناسید.
ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۱
ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۲
ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۳
ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۴
ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۵
نوشتههای مرتبط:
- ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۵ واکنشهای بسیاری از موضع ستایش دیدم که صحبتهای مرا در...
- ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۴ تعبیری دربارهی قرآن هست که مضمونی اخلاقی دارد و در...
- ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۳ وضعیت فعلی بر خلاف ظاهرش چندان که به نظر میرسد...
- ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۲ حماس ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسراییل حمله کرد. در تمام...
- ایرانی هستیم و ایرانی میمانیم – ۱ اتفاقی که امروز دارد در ایران میافتد – بله در...