ایرانی هستیم و ایرانی می‌مانیم – ۱

اتفاقی که امروز دارد در ایران می‌افتد – بله در ایران، نه در «جمهوری اسلامی» چون ایران و جمهوری اسلامی یکی نیستند و خواسته و ناخواسته نباید این دوگانه را تقویت کرد – اتفاقی است که مسئول درجه‌ی یک‌اش شخص سید علی خامنه‌ای است. اسراییل تاریخ دارد. جمهوری اسلامی هم تاریخ دارد. رهبری علی خامنه‌ای هم تاریخ روشن و مشخص دارد. آقای خامنه‌ای پس از رسیدن به رهبری خطاهای راهبردی متعددی مرتکب شد و همین مسیر را با قدرت تمام ادامه داد. عظیم‌ترین خطای او این بود که مردم ایران بارها کوشیدند با او کنار بیایند ولی او هر بار به آن‌ها پشت کرد و هر بار از پشت به آن‌ها خنجر زد. نمونه‌ها آن‌قدر درشت و روشن‌اند که باید کور باشی این‌ها را ندیده باشی: ۱. قتل‌های زنجیره‌ای؛ ۲. کوی دانشگاه تهران؛ ۳. به مسند نشاندن احمدی‌نژاد در دور نخست؛ ۴. فضاحت شنیع سال ۸۸ و ایستادگی خامنه‌ای پای جرثومه‌ای مثل احمدی‌نژاد؛ ۵. فجایع و کشتارهای دوره‌ی روحانی؛ ۶. رییسی (بله بدون هیچ کم و کاست و توضیحی). و از همین جنس بشمارید و جلو بروید.

ولی در میان خطاهای عظیم راهبردی خامنه‌ای یک قلم هست که ستون فقرات وضعیت تأسف‌باری است که امروز ایران و ایرانی گرفتار آن است. آقای خامنه‌ای به خاطر ذهنیت بیمارگونه‌اش و تلقی خیال‌آلودش از امور عالم دست کم دو زخم کاری به پیکر ایران زده است: ۱. قلع و قمع مطبوعات و رسانه‌ها (در دوره‌ی خاتمی) و هموار کردن پرشتاب تولید و تکثیر رسانه‌های صادراتی هم‌زمان با تباه کردن رسانه‌ی ملی؛ ۲. تضعیف و ویران کردن دستگاه امنیتی کشور با حاکم کردن نگاه بیمارگونه‌ی آکنده از سوء ظن به دلسوزان و منتقدان داخلی.

نتیجه‌ی این دو اقدام این بوده است که شکاف‌ها میان مردم ایران و فاصله‌ی بین مردم و حکومت/دولت روز به روز بیشتر شده است و دشمنان داخلی و خارجی حداکثر بهره‌برداری را از آن کرده‌اند. از سوی دیگر با متوجه کردن حساب‌کشی‌های کودکانه و کین‌توزانه از کسانی که به چشم او رقیب می‌آمدند، راه را بر گسترش و نفوذ دستگاه‌های امنیتی خارج از کشور باز کرد. وقتی جاسوس جعلی می‌گیرید و هیاهو سرش به پا می‌کنید، طبیعی است که جاسوسی واقعی با خاطر آسوده کارش را می‌کند و به قلب حساس امنیتی کشور نفوذ می‌کند. وقتی دشمن شما می‌شود عزت سحابی، طبیعی است که احمدی‌نژاد دوست شما می‌شود و طائب با آن کارنامه‌ی هولناک امنیتی مقرب درگاه خواهد شد. و باز هم طبیعی است که در ماجرای هواپیمای اوکراینی مجبور می‌شوید بگویید «خطای انسانی» بود و حاضر نیستید اذعان کنید حفره‌‌ی امنیتی عظیم دارید.

وقتی دانشمندان هسته‌ای را ترور می‌کنند و یکایک آدم‌های میدان شما – و متحدان منطقه‌ای شما – را مثل برگ درخت بر زمین می‌ریزند یعنی «دشمن» درست همان جایی است که آقای خامنه‌ای تصورش را نمی‌کند: بیخ گوش خودش! درست در میان همان کسانی که هر روز به آن‌ها اعتماد می‌کند و آخرش می‌فهمد کارهای‌شان «مهمل و پوچ» بوده است.

 کار اسراییل جنایت جنگی است. چه در غزه و لبنان و چه در ایران. حتی قتل نظامیان ایرانی به این شیوه یعنی زبان‌درازی رسمی اسراییل به تمام نهادهای حقوقی بین‌المللی. و طرفه آن است که نهادهای بین‌المللی امروز از دل جنگ جهانی دوم برآمد که دیگر اجازه‌ی تکرار آن فجایع را ندهد و حالا اسراییل با بی‌اعتنایی مطلق به همان هنجارها راه را باز کرده است بر بازگشت مطلق و عنان‌گسیخته‌ی توحش. درباره‌ی اسراییل به قدر کافی نوشته‌ام و موضع‌ام شفاف و روشن است. درباره‌ی اپوزیسیون متوهم ایرانی هم – به شمول رضا پهلوی – سخن بسیار گفته شده است.

سخن آخر مردم ایران‌اند: مردم ایران در تلخ‌ترین و تیره‌ترین دوره از تاریخ‌شان قرار دارند. از هم‌گسیخته، خیال‌اندیش و دشمن‌پرور. شده‌اند تصویر آینه‌ای خود خامنه‌ای در هر جا و جناحی که هستند. این اتفاق برای عموم مردم افتاده است. جنونی جمعی دامن‌گیر بخش بزرگی از ایرانیان داخل و خارج از کشور شده است. چرا؟ چون به خاطر آن مواردی که در بالا آورده‌ام، کارنامه‌ی سید علی خامنه‌ای چنان نفرت‌انگیز و تباه است که دیگر هیچ کس دشمنی عظیم‌تر از خود خامنه‌ای نمی‌بیند و جرار درنده‌ای مثل نتانیاهو کارش عادی و حتی خوب به نظر می‌رسد. چطور این اتفاق افتاده است؟ با رسانه! رسانه‌‌ای مثل ایران اینترنشنال هدیه‌ی مستقیم یا غیرمستقیم آقای خامنه‌ای به اسراییل است. ایشان بذر تولد ایران اینترنشنال و رسانه‌های مسموم و ایران‌ستیز را در قلع و قمع مطبوعات آزاد ایران و امنیتی کردن رسانه‌ای ملی کاشت. امروز آن‌چه کاشته است درو می‌کند و همراه با آن ایران، مردم ایران، وجدان و انسانیت همگی ما – با هم – دارد درو می‌شود. دریغا ایران! دریغا انسان! و شرم باد بر انسان! بر همه‌ی ما که ظلم و جنایت و تجاوز برای‌مان عادی شده است!

بایگانی