ترس از تغییر
جواد کاشی جمهوری اسلامی نه از اسرائیل میترسد نه آمریکا. از منطق تحول مقتضی زمان میهراسد. از تغییر احساس ویرانی در ساختار میکند. خود را
جواد کاشی جمهوری اسلامی نه از اسرائیل میترسد نه آمریکا. از منطق تحول مقتضی زمان میهراسد. از تغییر احساس ویرانی در ساختار میکند. خود را
حکایت پارهای از اصلاحطلبان، حکایت خدشه در منزلت کهین و مهین قوم است به خاطر نابخردی شماری از همسلکانشان. ولی تمام قصه این نیست. بگذارید
بیانیهی میرحسین موسوی فصلالخطاب بود. چکیدهی بینش سیاسی راهگشا برای آیندهی ایران بود. نه در خیالات سیر میکند نه تملق قدرت را میگوید و نه
ژیلا بنییعقوب بیشتر برندگان جوایز بینالمللی، کنشگران حقوق بشری یا چهرههای اپوزیسیون ایرانی موضع صریحی علیه تجاور اسرائیل نگرفتند؛ احتمالاً نگران بودند که موضعگیری صریح علیه
مطالبهگری، دریوزهگری از حاکمیت نیست، شکلدهندهی تغییرات کلان است سالور ملایری نقد بیانیهی میرحسین موسوی از منظری دیگر بیانیهی میرحسین از نگاه براندازان دو مشکل
یکی از روایتهایی که به مدد آتشبار رسانهای پروپاگاندا تبدیل به حقیقت بیچونوچرا شده است این است: هیچ گزینهی دیگری نمانده است جز براندازی، تغییر
هنوز از فرزانگی و حریتی که در سطر سطر بیانیهی کوتاه دیروز میرحسین موسوی موج میزد، لبریز اعجابام. این آن چیزی است که مستقل از
یک بار دیگر – و برای آخرین بار – برمیگردم به حکایت رسوای ایران اینترنشنال. پیشتر بارها نوشتهام که بزرگترین تهدید علیه امنیت ملی ایران،
در این ۱۶ سالی که گذشت، روز به روز بیشتر ایمان آوردهام به اینکه ایستادن در کنار میرحسین موسوی و ایستادگی کردن با او از
بسم الله الرحمن الرحیم در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر
هیچ عجیب نیست – و نباید هم برای کسی عجیب میبود – که در موقعیتهای بحرانی بازگشت به روح ایران و ایرانی تکیهگاه مهمی برای
دربارهی بیانیهی تحریم ایران اینترنشنال چند نکتهی کلیدی و مهم را باید گوشزد کرد. یکم اینکه اقدام و اعتراض مدنی صاحبان قلم و اندیشه زمین
جنبهای از رسانههای فارسی زبان معاصر هست که کمتر به آن توجه شده است و به گمان من یکی از محورهای و کانونهای کلیدی وضعیت
کیوان حسینی (نقل از حساب اکس نگارنده) مخالفت با جنگ، بهمعنای مخالفت با دفاع مشروع نیست. میان جنگ تهاجمی و دفاع از خود، تمایزی بنیادین
تقدیم به مصطفی تاجزاده و همبندانش آب و خاک و آسمان ایران ما چه انسانها میپروَرَد. از رستم که نماد نیرومندی بوده است تا سیاوش
عبدی کلانتری «نقطهزنی» اصطلاحی جدید بود در انبار مهمات تبلیغاتی راستگرایان برای مشروعیت بخشیدن به بمبهای اسراییلی. این واژه ذهن را پذیرای چیزی خوشایند و
این یادداشت نخستین بار روز ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ در زیتون منتشر شده است. بازنشرش در این روزها واجب است چون موضوعیت دارد و باید هر
بر کسی پنهان نیست که رسیدن به این وضعیت تاریک حتما اجتنابپذیر بوده. از اول هم معلوم بود که پایدار نیست این رفتارها؛ که دیر
در نوبتهای مختلف دیدهام که در این دو هفتهی گذشته، دو مضمون یا خیلی عریان یا به تلویح در میان ایرانیان گسترش یافتهاند. نمونهی اول
بمباران ساختمانهای مسکونی در محلهی نوبنیاد تهران، © Majid Saeedi/Getty Images آصف بیات (نقل از نقد اقتصاد سیاسی) در حالی که بمبارانهای اسرائیل
دربارهی مخالفت بنیادینام با خشونت بسیار نوشتهام. باز هم مینویسم. من باور ندارم که باید دست به کار کشتن آدم شریر شد تا جان بقیه
این قصه را تندروهای جمهوری اسلامی (و انقلابیون دیگر جهان) از روزهای اول انقلاب ۵۷ راه انداختند. میان ارزشهای انقلابی – یا به اصطلاح انقلابی
ارزشهای انسانی گاهی در تضاد و تعارض با هم میافتند. آسان نیست این انتخاب که کدام ارزش را اختیار کنی وقتی از هر دو سو
عبدی کلانتری ضربهای که تهاجم جنگی اسراییل به نهادهای جامعه مدنی و فعالان آن در ایران زد سهمگین است. بگیر و ببند شهروندان ناراضی، سانسور
علیرضا آبیز زندانی نقش؛ درسهایی از جنگ تحمیلی اسرائیل بر ایران در جریان حملهی اخیر اسرائیل به ایران، یکی از نکات جالب توجه، واکنش چهرههای
ما چرا با جمهوری اسلامی مشکل داریم؟ چون ادعا میکند برای انسان و برای خدا کار میکند ولی هم به انسان و هم به خدا
ایران به مثابهی کشور و ملت و هویتی تاریخی موجودیتی مستقل از این یا آن حکومت دارد. این نکته خیلی ساده است. قبل از این
محمدرضا نیکفر پایان یک درگیری به قول ترامپ «دوازده روزه». معلوم نیست که آتشبس پایدار بماند، چون شاخص اول این درگیری، طرفهای آن است که
مردم باقی بمانید. مردمی نشان دارد. مردم آنها نیستند که فلان سیاستمدار یا بهمان هوسناک جاهطلب مردم بخوانند. در این غوغا، یا باید ایرانی ماند
خوب است حالا به عقب برگردیم و ستون فقرات تبلیغات سنگین رسانهای این روزها و روزهای قبل را پیدا کنیم. دو محور کلیدی جنگ روانی
گام اول این کابوس خونآلود به پایان رسید. آتش بس فوریترین و کلیدیترین خواستهی هر انسان باوجدان و سالمی بود. ایرانی که جای خود دارد.
لابد این روزها از بسیاری جاها شنیدهاید یا دیدهاید که گفتهاند: «این جنگ، جنگ ما نیست». جنگ کی با کی نیست؟ مقصود این است که
توضیح: از این پس یادداشتهای تحلیلی درخور اعتنایی را که دغدغهی ایران محور کانونیاش باشد در این سلسله یادداشتها افزوده خواهند شد. این نخستین یادداشت
اسیر هیجان نشوید روز دهم جنگ است. ایران به رغم مداخلهی آمریکا در جنگ به سود اسراییل به زانو در نیامده است. سناریوهای مختلفی را
دو معنای وطن وطن یعنی خاک؟ سؤال سادهای نیست واقعاً. به این دلیل که هر چند محل تولد هر انسانی به اختیار و انتخاب خود
پیام ویدیویی کوتاه شهرام شبپره، با فاصلهی بسیار یکی از بهترین و انسانیترین پیامهایی بود که برای مردم ایران دیدم. ظاهرش هیچ مضمون سیاسی ندارد.
سرعت تحولات ایران سرسامآور است. شب و روز کارم مشاهدهی دقیق حوادث است. تا کنون کوشیدهام با تشخیص درست مسئله، راهحلهای احتمالی و سناریوهای محتمل
۲۹ خرداد ۱۴۰۴ سرویس سیاسی انصاف نیوز: داریوش محمدپور، پژوهشگر علوم سیاسی ساکن لندن، ضمن بررسی مواجههی طیفهای اپوزیسیون با مسئلهی حملهی اسرائیل به ایران،
رضا پهلوی چهاراسبه دارد در مسیر ویران کردن تصویر و وجههی خودش میتازد. چطور؟ با دشمن درست کردن برای خودش و تاراندن تمام حامیان بالقوهی
شب شنبه، درست بعد از اینکه از روی صحنهی بیبیسی آمدم پایین، رضا پهلوی (ولیعهد سابق ایران)، قرار بود گفتوگو کند (فیلماش اینجاست). تا آخرش