یک بار دیگر – و برای آخرین بار – برمیگردم به حکایت رسوای ایران اینترنشنال. پیشتر بارها نوشتهام که بزرگترین تهدید علیه امنیت ملی ایران، سلامت روانی مخاطب، و البته خود رسانه، رسانهای است بیمسئولیت، دروغپراکن و افسارگسیخته که حب و بغضهای ایدئولوژیکاش را بر منافع انسانها و مصلحت بشریت مقدم میشمارد. ایران اینترنشنال در زمانهی ما تجسم تمام عیار چنین رسانهای است. چنین به اصطلاح «رسانه»ای نه جای دفاع دارد نه جای دلسوزی.
در هر جای دنیا که رسانهای با جدیت دروغپراکنی کند و افکار عمومی را به بازی بگیرد و به جای روایت منصفانهی حقیقت کوشش کند برای تحریک مخاطب، آماج شکایتهای حقوقی میشود. هیچ روزنامهنگاری به صرف روزنامهنگاری حق ندارد با امنیت روانی جامعه بازی کند. ادبیات مبسوطی در حقوق در این زمینه وجود دارد که تکرار نمیکنم.
یادداشتی در زیتون دیدم در دفاع از ایران اینترنشنال و نقد بیانیهای که من هم با درنگ و تأمل امضایاش کرده بودم. ابتدا بگویم که حالا سر سوزنی تردید ندارم که امضای آن بیانیه کار درستی بود. اتمام حجت بود. روشن کردن وظیفهی وجدانی ما بود در برابر رسانهای که زیر پوشش رسانه، به جد دست اندر کار خیانت نه فقط به ایران بلکه به انسان و اخلاق است. شرحاش بماند برای بعد ولی در این روزها واکنشها و رفتارهای عصبی مهدی پرپنچی، فرداد فرحزاد و علی حسین قاضیزاده و زبان درنده و تهدیدگری که وعدهی تلافی میدهد، به خوبی نشان داد که آن بیانیه جای درستی را هدف قرار داده است. برگردم به یادداشت زیتون. یادداشتی بود ضعیف. جز بند ششم آن که کمابیش مضمون وجدانی و عقلانی محکمی داشت، بندهای نخست را فاصله گرفتن از اصل موضوع میدانم. اصل موضوع این است: رسانهای که آگاهانه به مسئولیت اصلی رسانه پشت کند، که آگاه ساختن انسانها در برابر قدرت باشد نه تخدیر کردن آنها در برابر قدرتی دیگر، رسانهی سالمی نیست. چنین رسانهای برای سلامت روان جامعه خطرناک است. هیچ کمتر از سلاح بیولوژیک یا سلاح هستهای نیست. تحمیق انسانها و خاموش کردن چراغ عقل و وجدان آنها با شور و هیجانهای کاذب و وعدههای دروغ، بزرگترین خیانت به میلیونها انسان مستأصل و درمانده است.
آخرین دستاورد ایران اینترنشنال – که بار دیگر مهر تأییدی است بر درستی آن بیانیهی تحریم – این بود که بیانیهی الماسوار میرحسین موسوی را هم خواست به نفع خودش مصادره کند. میرحسین بدون هیچ لکنتی هم تجاوز نظامی خارجی را محکوم کرده بود هم استبداد داخلی را. ایران اینترنشنال با خباثت محض، تجاوز نظامی اسراییل را – که نقض صریح قوانین بینالمللی بوده – در بوتهی ابهام نهاد و نام این درندگی را «جنگ جمهوری اسلامی و اسراییل» نهاد. دریغ از حتی کمترین اشارهای به کلمهی «تجاوز» در اصل بیانیهی میرحسین.

ایران اینترنشنال دیگر رسانه نیست. ابزار فعال جنگ روانی است. آتشبار بیوقفهی عملیات ایذایی علیه وجدان انسانی است. تا زمانی که به عملکرد روزنامهنگاران خاطی و جنجالی این رسانه رسیدگی جدی حقوقی نشود، این رسانه به قدر سر سوزنی اعتبار ندارد ولو خبرهایی را هم به درستی نقل کند. وقتی ریشه در آب نیست و اساس کار باطل است و تباه، فرع و میوهی آن هم زهرآگین است. به انسانهایی که قدرت تجزیه و تحلیل انتقادی ندارند، جنس قلابی نفروشید. وظیفهی انسان خردمند و دردمند، انذار و آگاهی دادن است در برابر رسانههای عصر پسا-حقیقت. ایران اینترنشنال جایزهی زرین رسانهی عصر پسا-حقیقت را به خود اختصاص داده است و با فاصلهی کهکشانی از کیهان شریعتمداری و صدا و سیمای پایداریچیها سبقت گرفته است. تطهیرش نکنید. ذهن مخاطب بیدفاع را هم نسبت به پروپاگاندای تهاجمی آن خلع سلاح نکنید. وجدان انسانی را فراموش نکنید.
نوشتههای مرتبط:
- عیار مردم ایران محک خورد بسم الله الرحمن الرحیم در جریان جنایات اخیر اسرائیل و...
- جنگ با سایهها این یادداشت نخستین بار روز ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ در زیتون...
- مسؤلیت اخلاقی؟ عبدی کلانتری ضربهای که تهاجم جنگی اسراییل به نهادهای جامعه...
- چنگ بر صورت مادر گام اول این کابوس خونآلود به پایان رسید. آتش بس...
- این جنگ با همهی ماست لابد این روزها از بسیاری جاها شنیدهاید یا دیدهاید که...