ماه رمضان هم وسوسهی نوشتن را زنده میکند هم هاتفی نهیب نانوشتن میزند. اگر قرار باشد این همه بنایاش آباد کردن خویشتن باشد خاصیتی در این رمضان نیست. الآن هم که دو خط مینویسم به شوق صدای بهشتی شجریان است. آوازی را که در ابوعطا آغاز میشود با صادر و وارد این مقام قسمت میکنم که به گمانم از جواهر آواز شجریان است. صدای زلال، ساز خوشنوا، نغمهی داوودی شجریان جمع آمده با غزل خواجهی شیراز تمام بهشت را یکجا به گوش آدمی میآورد. این طرب اگر روزه و توبه میشکند بسا به از عبادت و طاعتی که عجب و نخوت بیاورد. دولت مطرب و می را بقا باد «که هیچ از خانقه نگشود»!
نوشتههای مرتبط:
- راز دل خاطرم نیست این را پیشتر نوشته باشم اینجا یا نه....
- تدارک مافات دیر زمانی است که اینجا – وبلاگ – گرد و...
- گر چه ماهِ رمضان است… (۱) با خود عهد کرده بودم که از مناسبت ماه رمضان...
- تصحیح یک اشتباه امروز خبری در سایت هنر و موسیقی آمده بود دربارهی...
- اخبار معوقه! این دو سه روز گذشته به مرحمت بد قولیهای شرکت...