چشم‌اندازهای رویارویی اسراییل و ایران – ۱

یکی از معضلات کلان جمهوری اسلامی – از همان روز اول و حتی در ذهن و فکر رهبران‌اش – این خصلت بچه‌پرروی لاف‌زنی است که فکر می‌کند با هارت و پورت و شاخ و شانه کشیدن می‌شود واقعیت‌های دنیا را عوض کرد. فکر می‌کنند با عوض کردن اسم چیزها و صرف ادعا دنیا هم عوض می‌شود.
جمهوری اسلامی از همان روز اول در همان دوران آقای خمینی در موقعیت‌های مختلف به این دیوار سخت و سیمانی واقعیت خورد ولی خصلت بچه‌پررو بودن و اعتماد به نفس کاذب داشتن از میان علی‌الخصوص خشک‌مغزان رخت بر نبست و باعث تقویت خاطر کاذب رهبران‌اش هم شد.
. دیدم آقای عراقچی گفته است خورشید دیگر از غرب طلوع نمی‌کند و حالا از شرق طلوع می‌کند. یعنی که غرب و آمریکا تمام شد حالا نوبت شرق است. بله شاید بیست سال دیگر این جوری بشود ولی حالا که نیست. این‌ها هنوز خیال‌اند. تا واقعیت بشوند خیلی راه دارند.
یکی از دشواری‌های موقعیت شکست – شکست واقعی و نداشتن قدرتی با ما به‌ازای واقعی – این است که داری غرق می‌شوی زیر آب ولی فکر می‌کنی در اوج افلاکی. نه ظفرمندی معنوی داری نه مادی بس که گرفتار خودفریبی و لاف‌زدن هستی. این همان قصه‌ی مثنوی است درباره‌ی مرد لافی که سبیل چرب می‌کرد.
این چنین:

پوست دنبه یافت شخصی مستهان
هر صباحی چرب کردی سبلتان
در میان منعمان رفتی که من
لوت چربی خورده‌ام در انجمن
دست بر سبلت نهادی در نوید
رمز، یعنی سوی سبلت بنگرید
کین گواه صدق گفتار منست
وین نشان چرب و شیرین خوردنست
اشکمش گفتی جواب بی‌طنین
که اباد الله کید الکاذبین
وضعیت خاورمیانه تلخ و دردناک است. محور به اصطلاح مقاومت شاید از حیث اخلاقی کمی دست بالاتر را داشته باشد ولی وضعیت فعلی شکست اندر شکست است. تمام متحدان ج ا به حاشیه رفته‌اند. قدرت‌نمایی نظام هم در حد نمایش است ولو نمایشی قوی. ولی باز هم نمایش است.
کاش عقلای نظام سر عقل بیایند که نه ج ا می‌تواند و نه باید اسراییل را از بین ببرد و نه اسراییل می‌تواند او را از بین ببرد. کاش یکی به این‌ها بگوید این جنون و لاف زدن و نمایش چربی خوردن،‌ با شکم خالی مردم ناسازگار است.
آقای خامنه‌ای آن وقتی که این نظام هنوز به خاطر پشتوانه‌ی مردمی مشروعیتی داشت – یعنی درست همان وقتی که خودش از آن ناراضی بود – شاید می‌توانست نیم‌چه لافی از این دست بزند. آن موقعیت را از دست داده و حالا در تنهایی لاف جهانگیری می‌زند. با کی شوخی داریم؟ با خودمان؟ یا دنیا؟
جمهوری اسلامی اگر واقعاً قدرتی داشت باید می‌توانست به همان اندازه و با همان تناسب پاسخ دریدگی‌های اسراییل را بدهد. نمی‌تواند. تمام حملات ج ا هم بیش از هر چیز در حد ایذاء اسراییل جلو رفته و حفظ حیثیت – که باید هم حفظ شود – ولی به این شکل؟ با این همه هزینه؟
مسیر عقلانی همان است که عقلای این نظام بارها گفته‌اند و خود خامنه‌ای هم تلویحا می‌گوید – وقتی که جوگیر اطرافیان ابله نباشد – که ج ا قرار نیست اسراییل را از بین ببرد. مردم خود آن منطقه باید تصمیم بگیرند با آن حکومت چه کنند.
روی زمین جمهوری اسلامی قدرت موشکی دارد. اما می‌شود این قدرت موشکی را سکوی ساختن امپراتوری کرد؟ ج ا با آمریکا و اروپا قابل مقایسه است یا چین و روسیه؟ توقع پشتیبانی از کدام را دارد؟ فکر می‌کنید اگر جنگ تمام‌عیار در بگیرد چین و روسیه می‌آیند وسط؟ این‌قدر ساده‌اید؟

بایگانی