نکتهای که میخواستم بیفزایم این بود: پیامکها و ایمیلهای مختلفی دست به دست میگردد و ظاهراً همه دارند همدیگر را تشویق میکنند که بله این فروشگاهها را تحریم کنید تا به اسراییل و کشتار مردم غزه اعتراض کنید. خوب دقت کنید که هیچ اشکالی نیست به اعتراض به اسراییل و اتفاقاً بسیار هم به جا و واجب است. کوچکترین تردیدی در خونریزی اسراییل نیست. اما عقل و اخلاق به ما نهیب میزند که برای رسیدن به هدفمان، دستخوش عواطف و احساساتمان نشویم. کافی است تمام کسانی که این پیامها و ایمیلها را دریافت میکنند، فقط جستوجویی در اینترنت بکنند و منابع مالی این فروشگاهها و محل خرجِ در آمدهای آنها را بررسی کنند و ببینند آیا هرگز این فروشگاهها بیانیهای مبنی بر اهدای مبلغی از درآمدشان به اسراییل در این بحران اخیر صادر کردهاند یا نه. اگر نتایج اینترنتی را فهرست کنیم، میبینیم که عمدهی این اخبار در وبسایتهای مسلمانان و به ویژه در وبسایتهای متعلق به تندروها یا بنیادگرایان مسلمان یافت میشود. البته گروهی از مسلمانان میانهرو هم با این موج میروند. تصادفاً، در پی همین جستوجوها، به مطلبی در وبسایتی نزدیک به انور ابراهیم برخورد کردم که اصل چنین ادعایی را زیر سؤال برده است و با مسئولان فروشگاههای مکدونالد و استارباکس تماس گرفتهاند. آنها هم به قوت چنین اتهامی را تکذیب کردهاند. یکی از محورهای مورد ادعای من در یادداشت قبلی این بود: اگر به کسی اتهامی میزنیم باید بتوانیم از پس اثبات آن ادعا هم بر آییم. کافی نیست من بگوییم فلانی صهیونیست است. اینکه بپذیریم به واقع آدمی صهیونیست است، نیازمند دلیل و سند است. باز هم تأکید میکنم که این تنها یکی از محورهای نقد من به این رویکرد بود. وقتی خودِ این فروشگاهها رسماً منکر صادر شدن چنین بیانیهای، دال بر دفاع از اسراییل و صهیونیسم هستند، و هیچ منبع رسمی هم برای تأیید این ادعا وجود ندارد، دشوار نیست با این نتیجه برسیم که کل ماجرا چیزی است شبیه جوسازی و یک کلاغچهل کلاغ.
یادداشت قبلی را پس از این نوشتم که دوستی پیامکی را برای من فروارد کرده بود با مضمون بالا. نکتهی قابل توجهاش این بود که در زیر این پیامک نوشته بود که منبعاش بخش خبری بیبیسی بود. و البته نه لینکی به منبعی موجود بود. نه مشخص بود بخش خبری بیبیسی، بخش فارسی است یا انگلیسی. تلویزیون است، رادیو است یا وبسایت. تنها نکتهاش همان بیبیسی بود. این انتخاب بسیار آگاهانه است. مردم عمدتاً، به رغم تمام سوء ظنی که به بیبیسی دارند، به سادگی اعتماد میکنند. هیچ زحمتی به خودشان نمیدهند که دنبال اصل خبر بگردند. و البته اصل این خبر وجود خارجی ندارد. هر چه بیشتر بگردید کمتر به چنین خبری میرسید علیالخصوص در وبسایتهای بیبیسی. اسم این خبرسازی است، نه خبرپراکنی. به ویژه که خبر دروغ هم باشد. دروغ، دروغ است. فرقی نمیکند که نهایتاً قرار باشد از طریق این دروغگویی، اعتراضی هم به اسراییل بشود یا نه.
پیشفرض ساده و درستِ ماجرا این است: اسراییل مرتکب نقضِ آشکار حقوق انسانی مردم غزه شده است (و شصت سال است که با فلسطینیها همین کار را میکند). نتیجه: باید به هر شیوهای جلوی اسراییل را گرفت. خوب است کسانی که خودشان را دیندار و اخلاقی میدانند به این فکر کنند که امام علی در مقام پاسخ به معاویه سخناش این بود که معاویه مداهنه میکند و من نمیتوانم تن به مداهنه بدهم. کار بالا، مصداق آشکاری است از مداهنه (مگر اینکه البته کسی بتواند با شواهد عینی و روشن – نه شواهدی از جنس «به روباه گفتند شاهدت کو، گفت دمام!» یا «خود گویی و خود خندی» از جنس این سند – نشان بدهد که مکدونالد و کیافسی و غیره و ذلک چنان بیانیهای را صادر کردهاند). در مقام بالا، حداقل وظیفهی اخلاقی و انسانی من و شمای مسلمان این است که بگوییم: ۱) بیبیسی چنین خبری را منتشر نکرده است و اصل خبر کذب است؛ ۲) اگر این فروشگاهها بیانیهای در تکذیب این اتهام منتشر کردهاند، وظیفه داریم تکذیبیهی آنها را نیز در کنار همین پیامکها و ایمیلهایی که میفرستیم پخش کنیم؛ ۳) اگر بر آن ادعا پا میفشاریم، خود را ملزم به ارایهی سند هم بدانیم. اخلاق و مسلمانی فقط برای جاهایی نیست که به سود ما (یا در راستای شعارهای ما) باشد. اخلاق و ایمان، تبعیضبردار نیست.
نوشتههای مرتبط:
- اسراییل: ارض مقدس تروریسم یا افسانهی دموکراسی؟ مسألهی اسراییل و جمهوری اسلامی در تخیل عمومی ایرانیان پیوندی...
- از کارِ نمادین تا کار واقعی دیدهام که پارهای از دوستان، حرکت اعتراضی در تحریم کالاهای...
- نگر تا حلقهی اقبال ناممکن نجنبانی تا به حال در چند مورد متفاوت دربارهی معضلاتِ اخلاقی...
- هزارتوی جهانی شدن، اسراییل و معضلات اخلاقی «از استارباکس نباید خرید کرد، چون صاحباش یهودی صهیونیست است...
- حقوق کدام بشر؟ این وسوسههای ذهنی آدم را راحت نمیگذارد. مدت درازی نگذشته...