عنوان بالا، مصرع اول غزلی است که شجریان در این آواز ابوعطا، در یکی از اجراهای اروپایی کنسرت پیامِ نسیم خوانده است. من این اجرا را بیشتر از اجرای منتشر شدهی کنسرتهای آمریکای او دوست دارم (اجرای «ای صبا نکهتی از خاکِ رهِ یار بیار…»). بخش دوم این آلبوم، آواز دشتی است و دوبیتیهایی را که در این اجرا شجریان از باباطاهر میخواند، دوستتر دارم. این آلبوم مربوط به دورهای است که صدای شجریان هنوز در دورهی شفافیت و قدرت جوانی است، به نظر من. و البته این دوره، همان دورهای است که دیگر مشکاتیان به عنوان آهنگسازی چیرهدست در کنارِ او نیست و تنها چیزی که کنسرت را شنیدنی و درخور اعتنا میکند، همان صدای استادانهی شجریان است. این بحثها به کنار، بعد از سالهای طولانی، این آلبوم را از میان فایلهای گمشدهام یافتم. گفتم خوب است شما را هم در لذت دوباره یافتناش شریک کنم.
|
نوشتههای مرتبط:
- راز دل خاطرم نیست این را پیشتر نوشته باشم اینجا یا نه....
- تدارک مافات دیر زمانی است که اینجا – وبلاگ – گرد و...
- گر چه ماهِ رمضان است… (۱) با خود عهد کرده بودم که از مناسبت ماه رمضان...
- تصحیح یک اشتباه امروز خبری در سایت هنر و موسیقی آمده بود دربارهی...
- اخبار معوقه! این دو سه روز گذشته به مرحمت بد قولیهای شرکت...