گفتم آهن‌دلی کنم چندی…

دیرگاهی است که طربخانه‌ی ملکوت غبار گرفته است. خیل مشغله و فکر و خیال و بیماری و باقی امور طاقت‌سوز زندگی مجال زدودن غبار از آینه‌ی طربستان نمی‌داد. فکر کردم چه خوب است با غزل‌های سعدی و صدای بهشتی شجریان طراواتی به این خانه‌ی غبارگرفته بدهم. تا همین امروز هم آهندلی کرده بودم که طربستان این‌جا بیشتر به بایگانی شبیه بود. حالا وقت آن است که دستی برآوریم و کاری بکنیم.
قطعه‌ی اول، آوازی است در نوا روی غزل «دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدم‌اند» که تا جایی که به خاطر می‌آورم با گروه پایور اجرا شده است (اگر اطلاعات‌اش نادقیق است، دوستان اهل خبر اصلاح کنند). این قطعه در ابتدا و انتها تصنیف نوا را هم دارد و فقط آواز نیست. سه آواز بعدی، در حقیقت قطعات اجرایی است از شجریان به همراه گروه عارف در آلمان در شهر بن. این اجرا، که فایل‌اش مرحمتی یکی از دوستان اهل ذوق و دل است، از رادیوی آلمان – یحتمل رادیوی شهر بن – پخش شده است و در مقدمه‌‌ی کل برنامه توضیحاتی به زبان آلمانی آمده است که طبعاً در این‌جا نمی‌شنوید. اجرای مزبور در حقیقت مرکب‌خوانی است، آوازها هم پیاپی‌اند به همین ترتیبی که آورده‌ام، یعنی از اجرای نوا روی غزل «گفتم آهندلی کنم چندی» آغاز می‌شود و سپس می‌رسد به آواز بیات ترک روی «از هر چه می‌رود سخن دوست خوش‌تر است» و آن‌گاه عبور می‌کند به آواز سه‌گاه روی غزل «سرو سیمینا به صحرا می‌روی».
برای این غزل‌ها و این آوازها هر چه بگویم زائد است و اتلاف وقت. این‌ها را فقط باید شنید. گوش بدهید و محظوظ شوید.
بایگانی