مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام

حال و هوای بهار، ماهور طلب میکند و راک. خاصه با صدای شجریان و ساز لطفی. غزل سعدی را هم تراشیدهاند برای حال و هوای بهار.
مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام
تو فارغی و به افسوس میرود ایام
شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم
چگونه شب به سحر میبرند و روز به شام
ببردی از دل من مهر هر کجا صنمیست
مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام
به کام دل نفسی با تو التماس منست
بسا نفس که فرورفت و برنیامد کام
مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق
نه پای رفتن از این ناحیت نه جای مقام
چه دشمنی تو که از عشق دست و شمشیرت
مطاوعت به گریزم نمیکنند اقدام
ملامتم نکند هر که معرفت دارد
که عشق میبستاند ز دست عقل زمام
مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم
نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام
اگر زبان مرا روزگار دربندد
به عشق در سخن آیند ریزههای عظام
بر آتش غم سعدی کدام دل که نسوخت
گر این سخن برود در جهان نماند خام
Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.
يادداشتهای مرتبط
[موسيقی] | کلیدواژهها: , آذر پژوهش, خسرو خوبان, راک, سعدی, شجريان, غلامحسين درويش, لطفی, نور علی برومند, گلهای تازه, گلهای تازه ۱۶۰