دو ساعت پیش با مقیمانِ بارگاه سخن میگفتم که به وین رفته بودند تا ساکنانِ آن دیار را که از جملهی اصحابِ حلقه هستند زیارت کنند. ظهیرالملکوت به همراه سایرین سوار بر قایق بود و همگی پایها در آبِ دانوب فروبرده و ظهیرالملکوت در احوالاتِ وجد و طرب، سرخوشانه میگفت: «زندگی هیچ نمیارزد و هیچ در زندگی نمیارزد». تأویل این سخن را از خود او طلب کنید. باری ملکالشعرای ملکوت نیز چون اطفال مشغول آببازی بود شلپ و شولوپ کنان فریادهای شادمانه سر میداد. ماهِ منیرِ فلک وبلاگ و مصوّرالملکوت نیز آواز سر داده بودند و آن دو دیگر را از آن آوازها اعتباری نبود گویا. باشد تا قبلهی عالم را دست بدان دو عاصی رسد!
پ.ن. ظهیرالملکوت آن جملهی قصار را اینگونه اصلاح فرمودند: «قبله عالم به سلامت باشند!
آنچه به عرض رسید این بود که زندگی ارزشی ندارد، اما هیچ چیز هم ارزش زندگی را ندارد.»
مطلب مرتبطی یافت نشد.