از شهیدسازی تا شهید-دزدی

هنوز غبار توفانی که سبزها دیروز به پا کردند فروننشسته است که رسانه‌های فتنه‌ی محمودیه واکنش‌شان را شروع کرده‌اند. خبر کوتاه است: صانع ژاله، دانشجوی دانشگاه هنر، کرد زبان و اهل پاوه، دیروز شهید شده است و فارس‌نیوز می‌نویسد: «عوامل فتنه‌گر و گروهک مزدور و تروریستی منافقین روز گذشته (دوشنبه) با برپایی تجمعات غیرقانونی و راه‌اندازی اغتشاشات خیابانی در برخی معابر تهران به ‌سوی رهگذران آتش گشودند که در جریان این تیراندازی یکی از دانشجویان دانشگاه هنر تهران به شهادت رسید».

خوب است به چندنکته‌ی مهم توجه داشته باشیم:
۱. به نظر عجیب می‌رسد که هنوز هیچ تحقیقی صورت نگرفته است و متهم و مجرمی یافت نشده ولی فارس‌نیوز پیشاپیش هم برای شهید شناسنامه درست کرده است («بسیجی»، «حافظ قرآن» و الخ) و هم قاتل/قاتلان‌اش را به انگشت نشان می‌دهد و از هم‌اکنون به سمت برپایی تشییع‌جنازه برای شهید رفته است. پرونده‌‌ای که مراحل قانونی و حقوقی‌اش طی نشده چرا باید تبدیل به ابزاری سیاسی شود؟
۲. خبرسازی فارس ماجرا را جوری نمایش می‌دهد که انگار سبزها با «منافقین و سلطنت‌طلب‌ها» همدست‌اند و هیچ «بسیجی» سبزی هم یافت نمی‌شود که میانه‌ای با «قرآن» داشته باشد. سناریو کاملاً روشن است و بوی تکفیر و تفسیق از هزار فرسنگی آن به مشام می‌رسد (سناریوی شکایت ولی دم مقتول از «سران فتنه» سناریویی تکراری نیست؟ شعار «اعدام باید گردد» نمایندگان اکثریت مجلس به این ماجرا ارتباطی ندارد؟)
۳. روز ۲۳ بهمن، روزنامه‌ی جوان می‌نویسد: « به تازگی وپس از اعلام فراخوان موسوی و کروبی در مورد ۲۵بهمن جلسه ی هماهنگی بین گروهکهای ضد انقلاب،ازجمله حزب منحله دمکرات، کومله، پژاک و نفاق برگزارشده است. دراین جلسه گروهک های ضد انقلاب از سران منافقین  خواسته اند تا یک نوع مواد منفجره که به اندازه بسیار کوچک باشد، تهیه و دراختیار عناصر ضد انقلاب قراردهند؛ تا برای اهداف خرابکارانه در روز ۲۵بهمن مورد استفاده قرار دهند.  بنابراین گزارش شنیده شده که با توجه به روابط خوب میرحسین موسوی با سران گروهک کومله و ارتباطی که وی ا زمدتها پیش با آنها گرفته بود این گروهک تروریستی در آستانه ۲۶بهمن سالروز تاسیس  خود هسته های مخفی خود جهت انجام فعالیت های تبلیغی و خرابکاری وارد کشور کرده تا در روز ۲۵بهمن که قرار است موسوی و حامیانش به خیابان بیایند نقشه شوم خود را در مورد حرکت احتمالا انتخاری عملی کنند. لازم به ذکر است  سران این گروهک در اظهاراتی مدعی شدند قصد دارند برخی از مزدوران خود را به منظور انجام اقدامات ایذایی و خرابکارانه وارد کشور نمایند». کجای این سناریو مشکوک نیست؟ این پیش‌بینی‌های خود-تحقق‌باش چرا همیشه در نظام جمهوری اسلامی تکرار می‌شود و همیشه عناصری خودسر آخر کار مسؤول جنایات قلمداد می‌شوند؟
۴. مجموع دلالت‌های قصه حکایت از مداخله‌ی دستگاه‌های امنیتی برای منحرف کردن اذهان مردم از برخورد خشونت‌آمیز و غیرقانونی حکومت با راهپیمایی مشروع و به حق سبزها بر اساس قانون اساسی دارد.
۵. این همه شتاب در نسبت دادن قتل به یک گروه خاص مشکوک است و اگر ادعای روزنامه‌ی جوان درست می‌بود چرا این‌ها پیش‌دستی نکردند که گروه‌های خشونت‌طلب تروریست را دستگیر کنند؟

۶. فراموش نکنیم که هنوز پرونده‌ی قتل شهید سید علی حبیبی موسوی (خواهر زاده‌ی میرحسین) باز است و همین طایفه قتل او را می‌خواستند به پای میرحسین بنویسند. دست و دامان این تبلیغ‌گران فتنه البته که سخت آلوده است ولی هم‌چنان باید درنگ کرد تا ابعاد دقیق ماجرا روشن شود.

نتیجه‌ی روشن ماجرا این است که صانع ژاله که دیروز شهید شده است، قاتلی دارد اما رسانه‌های دولت کودتا چنان گرد و خاکی به پا کرده‌اند که هیچ معلوم نیست قاتل کدام‌طرفی است دقیقاً‌ و مقتول کی‌ست؟ این احتمال جدی وجود دارد که شهید دیروز از سبزها بوده باشد و مطابق معمول دستگاه کودتا وارد فاز مصادره‌ی شهید شده باشد. هر چه هست، جنبش سبز، موضعی از پیش‌تعیین‌شده و روشن در قبال خشونت دارد. سبزها باید نسبت به این دام‌ها هوشیار و حساس باشند. اما هم‌چنان جای این پرسش باقی است که چرا این همه شتاب در متهم کردن معترضانی که دیروز راهپیمایی کردند؟
هنوز از خاطر نبرده‌ایم که پس از شهادت ندا آقا سلطان، دولت فتنه، سناریو پشت سناریو ساخت و یکی پس از دیگری نقش برآب شد و هنوز هم که هنوز است از این‌که انگشت اتهام به سوی آن‌ها دراز است خشمگین‌اند. شهیدسازی و شهید-دزدی و مصادره کردن قربانیانی که به تیغ خودشان کشته می‌شوند، خصلت ثابت این رسانه‌هاست. جای این پرسش بزرگ باقی است که چرا این همه شتاب؟ چرا آن زمینه‌سازی سایت جوان؟ چرا نقشه‌ای که سایت جوان داده است تبدیل به سناریوی شهید صانع ژاله شده است؟
این واکنش‌های عصبی، شتاب‌زده و وقیحانه، یک نکته را بیشتر برجسته می‌کند: حضور پررنگ و شاداب سبزها، فضای ذهنی دوستان اقتدارگرا را سخت به هم ریخته است. این طایفه مدت‌هاست که اخلاق و تقوا را رها کرده‌اند اما بازی تازه‌شان فقط نشانه‌ی بی‌تقوایی نیست بلکه نشانه‌ی دستپاچگی و آشفتگی آن‌ها در برابر زندگی، امید و ایمان مردمی است که دیروز ثابت کردند هنوز پیش وجدان، ایمان و خردشان سرفرازند. آیا دستگاه کودتا شهدای ما را پس خواهد داد؟

پ. ن. یادداشت هم‌دانشگاهی صانع ژاله را بخوانید (او دانشجو بود): «یک چیز فراموش نشود.صانع ژاله برخلاف دروغ هایی که در آگهی ترحیمش نوشته اند نه حافظ قرآن بود و نه بسیجی.حداقل تا جایی که ما هم دانشگاهیانش می شناختیم.دانشجوی نمایش بود،یک هنرمند جوان.به دست منافقین هم کشته نشد.خدایا ما می دانیم تو هستی.این بی وجدان های کریه المنظر نمی دانند.التماس داریم.خودت را نه به ما،که به این ها نشان بده.این جانوران را بنشان سر جایشان…». واقعاً بدون شرح است!

بایگانی