تقریر خموشی

مختصر می‌نویسم. امشب به همراه جمشید برزگر میهمان صاحب سیبستان بودیم. نیمه شب گذشته بود که احمد پوری نیز به ما پیوست. سخنانی که پیش آمد آشفته‌ام ساخت. مسببش پوری بود البته. نذری دارم و عزمی از این پس:
می‌خواهم سکوتم را بنویسم!
و اشارتی کفایت است.

بایگانی