الهی‌نامه

الهی به مستانِ جامِ شهود
به عقل آفرینان بزمِ وجود
به آنان که بی باده مست آمدند
ننوشیده می، می‌پرست آمدند
به عشق که شد از ازل آشکار
به حسنی که شد عشق را پرده دار
به ساغر کشانِ شراب ازل
به میخوارگانِ میِ لم یزل
دلم مجمرِ آتش طور کن
گلم ساغرِ آبِ انگور کن

بایگانی