در این کرانهی غربت
که شامگاهِ افولِ خدای اندوه است
زلالِ عاطفه در آبشارِ چشمهی مهر
«حضورِ خلوتِ انس» و صفای ساغرِ عشق
به هر رگم جاری است:
غروبِ غم را با چشمهای خود دیدم!
مطلب مرتبطی یافت نشد.
در این کرانهی غربت
که شامگاهِ افولِ خدای اندوه است
زلالِ عاطفه در آبشارِ چشمهی مهر
«حضورِ خلوتِ انس» و صفای ساغرِ عشق
به هر رگم جاری است:
غروبِ غم را با چشمهای خود دیدم!
مطلب مرتبطی یافت نشد.