الساعه که سری به بارگاهِ مقدسه زدیم، دیدیم که سیاحالملکوت، صاحبِ ایگناسیو، یادداشتی نوشته است که گویی قحط طرب است در بارگاه ما. عجالتاً این را به سمعِ جملگی ساکنان حلقهی محروسه برسانیم که مایهی ملالِ خاطری نیست در صفحهی ضمیر مقدس سلطان، «گر چه صد زخم است این دلتنگ را». باری، چنانکه که در همان دژ اسپانیایی شما افاضه فرمودیم، بدانید و آگاه باشید که هم اینک میتوانید به اتفاق احباب سری به طربخانهها و عشرتگاههای پراگ بزنید و به شادیِ قدحِ نورافزای قبلهی عالم، جام شادمانی بر جامها بکوبید. آرزوهایتان هم همگی پر بار و نورانی بادا. وقتی که ذاتِ همایونی بیخ غم را به بادِ بینیازی میدهد و آتش در رخت اندوه میزند، شما را چه جای غمخوارگی. ما که نوشته بودیم اندوه نباید خورد بر آمده و رفتهی جهان. تخت و تاج ما هم که همیشه از دستبرد رهزنان در امان است، پس جای ملالی نیست. شاد باشید و نگرانی به خود را مدهید. ما را غم شادی افزودن گرفته است. توشیح مبارک همایونی، قبلهی شادمان.
مطلب مرتبطی یافت نشد.