از لعلِ تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
هر کو نکند فهمی زین کلکِ خیالانگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
این آواز بیات ترک شجریان برای من هزاران خاطره و رؤیا دارد. ترانهی نوبهار به سببی چندان دوام نیاورد ولی لینکش موجود است. اگر خواستید گوشش بدهید.
اما:
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی
کارِ دلِ ما بین که گره در گره افتاد
گیسو بگشای و بنشین، کارگشا باش
برای اهل اشارت!
مطلب مرتبطی یافت نشد.