این هم از وبگرد! سینا

این هم از وبگرد!
سینا مطلبی رو هم گرفتن! دلتون خنک شد؟ آقای کی‌کیَک! خیلی حال می‌کنی چار تا آدمی رو که توی معادلات سیاسی شما هیچ عددی حساب نمی‌شن بجزونی؟ آخه چی گیرتون میاد؟ الآن داشتم این یادداشت حسین درخشان رو می‌خوندم، من هم کلی احساساتی شدم. ما هاج و واج موندیم که اینا واقعاً دارن توی مملکت چیکار می‌کنن. یکی نیست به اینا بگه آخه یه کاری نکنین (البته دیگه سالهاس که این کارا رو کردن و دیگه راه برگشت ندارن) که ملتِ نه فقط ایران که جهان بهتون بگین شما لیاقت و عرضه شهریاری ندارین. ببخشین شهریاری خیلی کلاسش بالاتره اگر چه از سیستم سلطنتی هم دلِ خوشی ندارم. خیلی عجیبه ها. مشکل اینا با یه عده جوون اینه که چرا دارن فکر می‌کنن. باید برای کار کردنِ مغزتون هم از آقایون اجازه بگیرین. یاد اون شعر نسیم شمال افتادم که گفته بود:
هیچ مگو، هیچ مکن، چشم ببستم دو دست
راه نرو چشم دو پایم شکست
هیچ مبین چشم ببستم دو چشم
کور شوم، لال شوم کر شوم
لیک محال است که من خر شوم
یکی نیست اینو به آقایون حالی کنه؟ داشتم فکر می‌کردم اوضاع چقدر شده شبیه داستان «قعله‌ی حیوانات» جورج ارول. جون می‌ده یکی بره معادل شخصیتا رو پیدا کنه!!

بایگانی