داریوش شایگان و فردید توی

داریوش شایگان و فردید
توی شماره‌ی آخر کتاب هفته، یه مصاحبه جالب با داریوش شایگان هست که مطالبِ جالبی رو درباره‌ی فردید داره. علت اینکه لینک مستقیم نمی‌دم اینه که مطمئن نیستم به کجا اشاره بکنه، چون ظاهراً لینکش یه ایرادی داره. مستقیم برین به سایت کتاب هفته. اینا رو مستقیم فقط نقل می‌کنم:
«هنگامى که این کتاب را نوشتم، فردید را مى‏شناختم. من بارها او را دیده ‏ام و حتى به وى علاقه‏مند هم بوده‏ام و در جلسات وى هم شرکت مى‏کردم. همیشه بارقه ‏هاى فکرى فردید روى من تأثیر داشته است. اما فردید چند جنبه شخصیتى داشت: شخصیتى بود که بارقه‏ هاى ذهنى خیره ‏کننده ‏اى داشت. شخصیتى بود کاملاً وسواسى که نمى‏توانست این ایده ‏ها را پیاده کند و بنویسد. هیچ‏وقت نمى‏دانستید که چه مى‏گوید و براحتى مى‏توانست در جلسه‏ هاى بعد زیر حرف‏ هایش بزند. دیگر آنکه فردى اخلاقى بود که اخلاقش با حرف‏ هایش همخوانى نداشت. چهارم آنکه ذهن ملغمه ‏اى و ترکیبى عجیبى داشت.
شما مجذوب کدام بعد از شخصیت وى بودید؟
من تنها جنبه ‏اى که از فردید خوشم مى‏آمد، بارقه‏ هایى بود که گاه گاه از ذهنش تراوش مى‏کرد.
اینکه مى‏گویید وى ذهن ملغمه ‏اى و ترکیبى عجیبى داشت، یعنى این طورى بود که همه چیز را- ولو غیر منطقى- به هم ربط مى‏داد؟
ایده ‏هایش ملغمه ‏هایى گوناگون بودند. فردید واژه ‏هاى عربى، سانسکریت، یونانى، فارسى و… را با هم ترکیب مى‏کرد. حال آنکه از نظر زبانشناسى هیچ ربطى با هم نداشتند.
یعنى فردید این زبان ‏ها را همریشه و از یک خانواده زبانى مى‏دانست؟
بله. وى این زبان ‏ها را همریشه مى‏دانست. در حالى که در زبانشناسى، این زبان‏ها از لحاظ ریشه و خانواده از هم جدا هستند. مثلاً سانسکریت، فارسى و یونانى در یک خانواده زبانى که هندو اروپایى باشد، جاى دارند و عربى در خانواده زبان‏هاى سامى. به هر حال این مسائل براى وى مهم نبود.
به نظر شما تأثیرات اعم از مثبت و منفى فردید چه بوده است؟
به نظرم فردید بیشتر ضرر رساند تا سود.
ضرر وى چه بود؟
ضررش این بود که بسیارى که مانند اقمار دور و بر وى مى‏چرخیدند، چون بضاعت فکرى نداشتند و بارقه‏هاى وى را چونان حقایق مطلق مى‏پنداشتند، منحرف شدند. مانند اقمارى که از مدار خودشان خارج بشوند.
نحوه تفکر و گفتمان فردیدى در سطوح مختلف جامعه ما اعم از فکرى و سیاسى دیده مى‏شود. حتى در تفکر پسامدرن از نوع ایرانى! نگاه فردیدى حاکم است. فکر مى‏کنم که تفکر فردید به قرائت خاصى از پسامدرنیته راه مى‏برد.
بله. مثلاً مفاهیمى چون دیروز خدا، پس فرداى وجود یا تطبیق دادن استتار وجود هیدگرى با اسماءالهى در عرفان ابن عربى، خیلى زیبا و جذاب است ولى از بعدى هم خطرناک است. »
باید برین کل مطلبو بخونین. به نظر من اشتباهی که این آقا مرتکب می‌شد این بود که می‌خواست یه آدمی رو از یه فرهنگ متفاوت توی متن اندیشه‌ی عرفانی ما جا بزنه که کار نادرستیه به نظرِ من. حالا دلایلش بماند تا بعد.

بایگانی