خوب. سال نو بر وبلاگستان و ایرانیهای وبلاگستان مبارک! کلهی سحر بیدار ماندهام، چون خوابام نمیبرد. همین جور دارم با اینترنت دیزلی و فیلتر شده (بخوانید بیسیرت شده) در ایران به این ور و آن ور سرک میکشم. همه چیز مثل لاکپشت حرکت میکند! اینجا احساس میکنم حالا که همه خواباند و من توی تاریکی دارم اینها را مینویسم، به جز اینترنت، بقیهی چیزها هم لاکپشتی است. نیست؟
میخواستم دو سه نکتهی حکمتآمیز را برای لحظهی تحویل سال بنویسم. اما نمیشود. حالا تازه میفهمم که شماها که ایران هستید و اینترنت دیزلی و فیلتر شده دارید، چه همتی دارید وبلاگتان را به روز میکنید! دمتان گرم! برای من یکی مثل شکنجه است (فیلترچیها هم البته مقصودشان شکنجه دادنِ امثال من است دیگر!). باری سخنان حکمتآمیز را بگذارید برای وقتی که اینترنتی باشد پر سرعت و بیفیلتر که اعصاب آدم را ویران نکند (آن هم در لحظهی نوروز!). میخواستم بنویسم: «آی فیلترچی! خانهات خراب باد که خانهی مجازی مردم را روی سرشان خراب میکنی». دیدم گناه دارد آن بیچارهی کارمند از همه جا بیخبر که دست راستاش را از دستِ چپاش تشخیص نمیدهد! خدا هدایتتان کند که بفهمید چه کاری را کی و کجا و با چه کسی باید انجام بدهید! خدایتان در این سال نو، بینش و بصیرت و شعور و انصاف و مروت و مدارا عنایات کناد!
همینها دیگر. پس سال نویتان پر نور باد و خجسته. تا وقتی دیگر!
پ. ن. خرسندم که چیزهایی که دربارهی دین مینویسم این همه موافق و مخالف دارد! راستاش را بخواهید از مخالفاناش بیشتر خوشام میآید چون بعضی وقتها بدجوری عصبانی میشوند و گریبانِ خودشان را پاره میکنند. این یعنی چیزهایی که مینویسم جدی است و در خور اعتنا و دقیقاً انگشت را همانجا گذاشتهام که باید میگذاشتم. آنها که موافقان و منتقدانی مشفقاند، از نقد و سنجش دریغ نکنند. آیندهی روشن ما انسانها در گرو همین نقدهای مشفقانه است (و فهمیدن و درک کردن آن نقدهای بیمارگونه و عصبی).
مطلب مرتبطی یافت نشد.