عنوان بالا، هوشمندانهترین (و البته شاعرانهترین) عنوانی بود که ندیم شهادی دربارهی بحران منطقه به کار برده است (خبر بیبیسی را ببینید). کمی با فاصله به ماجرا نگاه کنید و جهتگیریهای سیاسی و احساسات و عواطف شخصی را اندکی کنار بگذارید. مسأله را فعلاً فقط در سطح قدرت، دیپلماسی و سیاست ببینید نه در سطح ایدئولوژی (یادمان نرود که گاهی اوقات حتی حقوق بشر و آزادی بیان هم میتوانند تبدیل به ایدئولوژی شوند). بعضی از واقعیتها کمی تا قسمتی روشن به نظر میرسند:
۱. آمریکا هم در افغانستان و هم در عراق ریسک بزرگی کرده است (بخوانید قمار) و تا همین لحظه دارد مرتب هزینه میدهد.
۲. پشتیبانی آمریکا از اسراییل روز به روز مشروعیتاش را مخدوشتر کرده است. از آن سو، بر خلاف پیشبینیهای آمریکا و اسراییل، حزبالله نه تنها نابود نشد (یکی از اهداف اصلی جنگ لبنان همین بود؛ گروگانگیری بهانهای بیش نبود)، بلکه محبوبیتاش بیشتر شد و مطلقاً حاضر نیست سلاحهایاش را زمین بگذارد.
۳. ایران هم در عراق و هم در افغانستان نفوذ دارد و میتواند اوضاع را به سمت بهبود یا بدتر شدن ببرد.
۴. پروندهی هستهای ایران عملاً به دستِ خود ایران هدایت شده است نه کشورهای عضو شورای امنیت و آمریکا. تمام داد و فریادهای آمریکا هم سر و صدای بیهودهای بوده است. آمریکا مصداق الغریق یتشبث بکل حشیش شده است.
عاقبت ماجرا چیست؟ نمیدانم. اما این را میدانم که علیالاصول پوکر قمار است، اما شطرنج فکر میخواهد. لاریجانیها خوب بلدند شطرنج بازی کنند. اما آمریکاییها هم پوکربازان قهاری هستند.
مطلب مرتبطی یافت نشد.