«محدثان و مفسران و حافظان و ناقلان دیگرند و عالمان دیگر. بوبکر صدیق و عمر خطاب و علیِ بوطالب حافظِ قرآن نبودند. و پنج یا چهار کس در همهی صحابه حافظِ قرآن بودند. چه گویی اهل القرآن بوبکر و عمر و علی بودند یا آن چهار پنج کس؟ نه پوستین کسی میکنم از سرِ جهل، تا خود را به از غیری آورم، تفسیر ظاهر قرآن هم من بِهْ دانم از مفسران، چه اقل شرایط آن عربیت دانستن است، و ایشان تازی به تقلید دانند نه به ذوق. پس کمتر از بوجهلاند، که او فصاحتِ عربیت قرآنِ تازی دانستی. و لیکن به یقین میدانم که به اهل القرآن برکت (*) اولیتر است. اما من به یقینِ خود چه توانم کرد؟ مغرور نمیتوانم بودن چون دیگران. ای دوست! برکت مثلاً جز «الحمدلله» أعنی فاتحه الکتاب و سورتی چند از قرآن یاد ندارد، و آن نیز بشرط هم بر نتواند خواندن. و قال، یقول نداند که چه بود. و اگر راست پرسی حدیثِ موزون به زبانِ همدانی هم نداند کردن، و لیکن دانم که قرآن او داند درست، و من نمیدانم الا بعضی از آن. و آن بعض هم نه از راهِ تفسیر و غیر آن بدانستهام، از راهِ خدمتِ او بدانستهام. و هذا حدیثٔ یطول.»
نامههای عین القضات همدانی، ج ۲، صص ۵۰-۵۱
(*) برکت (یا برکهی همدانی) نام یکی از استادان امی عین القضات است.
مطلب مرتبطی یافت نشد.