برای تو من چیستم؟
پردهی اول:
یه هوس؟ مث هوس بالا رفتن از یه درخت؟ مث اشتیاق یه بچه به لیس زدن شکلات کاکائویی؟ مث هوسِ آزمایش یه موجودی که با بقیه مشابههای ژنریکش فرق داره؟ چرا؟ اصلاً یعنی چی؟ . . .یعنی چی که . . .این دندونی که درد میکنه رو داری هی باهاش ور میری؟ . . .
پردهی دوم:
از دمِ صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
تو برای من اونی هستی که یک عمر در به در، میخانه به میخانه، سرگشته و دیوانه دنبالت بودم که توی حضورت به آرامش و سکونی میرسم که جای دیگه پیدا نمیشه، هیچ جای دیگه وجود نداره! یعنی . . . یعنی . . .نمیدونم چه جوری بگم، اصلاً نمیتونم بگم . . . اگه شده به قیمت ویران کردنت . . . همین تصورم رو حفظ میکنم و . . . نه . . .نه . . مقصودم این نیست! نمیدونم! نمیتونم! اصلاً برو دست از سرم وردار!
پردهی دیگر (یا شاید هم آخر!):
سیاست آزار و نوازش . . . این شیوهی کجدار و مریز . . . آخرش میشه حکایتِ وحشی که «دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند . . ». شاید کبوتر احمقی باشه که هی به سوداهای مسخرهی دانهای یا به آرزوی آرمانی . . . یا به فریب ارزشی یا اندیشهای فرود بیاد، اما حرف آخر این است که:
جهان پیر است و بیبنیاد، از این فرهادکش فریاد . . .
پ.ن. این نکته رو دارم چند ساعت بعد اضافه میکنم. الآن که رسیدم بوش هاوس، این حضرت آقا دربارهی نکتهی دیگری فرمودند که:
هر چه در این پرده نشانت دهند / گر نستانی به از آنت دهند!
مطلب مرتبطی یافت نشد.