آرزو یا خاطره؟ الآن داشتم

آرزو یا خاطره؟
الآن داشتم آخرین مطلبِ صاحبِ وبلاگِ دلتنگستان رو می‌خوندم، یه لحظه شک برم داشت. به خودم مشکوک شدم که شاید معانی واژه‌ها رو گم کردم و چیزای دیگه‌ای رو به جای خاطره عوضی گرفتم. در راستای شعر «هولناک و مخوف» دیشب [به تعبیر کاترین]، دارم فکر می‌کنم احتمالاً اون چیزی که باید قربانیِ کشتار بیرحمانه‌ی من می‌شده آرزوهام بوده نه خاطره‌هام! دارم یواش یواش خل می‌شم. فکر کنم داره اسکیزوفرنی مفرطم باز عود می‌کنه!! یادمه یکی دیگه هم دچار همین عارضه شده بود و می‌خواست همه‌ی تخمایی رو که گذاشته بود بشکنه!! (به نظرِ شما این روایت دیگه‌ای از همون تعبیر «گاوِ نه من شیر» نیست؟)

بایگانی