پاریسیه‌ی آخر

امشب، شام آخر پاریس است. اینترنت بیست یورویی وایرلس ما هم دارد تمام می‌شود (دیگر هم لازم‌اش نداریم). عکس‌ها را ان شاء الله از لندن می‌گذارم. آن قدر خسته بودیم وقتی از خواب بیدار شدیم ساعت نه و نیم شب بود. رفتم بیرون از یک مغازه نزدیک ویکتور هوگو که ظاهرش به مغازه‌های عربی می‌خورد کمی هلو و سیب و آب خریدم. از آن طرف خیابان هم به پیتزا هات خدمتی کردیم و برگشتیم هتل برای شام آخر! دیگر گفتنی نمانده از پاریس. نکات مهم را حتماً بانو خواهد نوشت. دل‌ام برای تک‌مضراب‌ها تنگ شده است. برگردم فراغ بالی حاصل شود، دوباره ادامه می‌دهم. یکی را این‌جا توی پاریس نوشتم. بقیه باز حال و هوای لندن را می‌خواهد. این تشکر آخر را باید اول می‌کردم که اگر دوست نازنین‌مان که در شهری دیگر زندگی می‌کند و نتوانست بیاید پاریس، ترتیب رزرو هتل را برای‌مان نداده بود، احتمالاً‌ گاومان دوقلو زاییده بود. بنده‌ی خدا دیروز پای تلفن قدم به قدم از روی نقشه راهنمایی‌مان کرد و عملاً تمام مسیر متروی پاریس را به من آموخت. خدای‌اش خیر دو جهانی دهاد و زودتر در پاریس خانه پیدا کنند که ما این قدر در به در نباشیم!!
بایگانی