قبلهی عالم اگر این ولیعهد رقیقالقلب را نداشته باشد چه کند؟ اریکه سلطنت به که وفا کرده است که به ما وفا کند؟ باری ما خودمان به همراه سایر ملازمان درگاه و البته عزیزانی که خاطر سلطان پیوسته در اندیشه ایشان است سالها در فکر بودهایم که کنجی را برای پرداختن به امور خلوت درگاه در همین حوالی خاک لندن ابتیاع کنیم. اما مگر میشود ولیعهد جان! گذشت آن روزگار عیش و عشرت باغهای شمیران! دیگر ولیعهد جان، روزگار شده است که خاقان جهاندار باید رندانه گذران حیات کند. مزهی لوطی خاک است ولیعهد جان! ما هم که بارها گفتهایم ملکوتمان زمینی است، ما هم خاک نشینیم. دیشب با دکتر سروش سر پایی داشتیم گپی میزدیم، او هم رأی مطاعِ همایونی را تصویب میکرد که آری: خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای. او هم به مدد شیرین زبانی خواجه شیراز بر سخن همایونی صحه نهاد که: دولت فقر خدایا به من ارزانی دار / کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است روضهی خلد برین خلوت درویشان است / مایهی محتشمی خدمت درویشان است ما هم که ناممان داریوش است و نامی شاهانه اما عجب با قافیه درویش جور در میآید این نام! طرفه این است که در این بلاد فرنگ که گویی تبعیدگاه سلطان شده است، تلفظ نامِ خاقانی از هر کسی ساخته نیست. بعضیها همین جوری به ما میگویند درویش! نام سجلی سلطان را هم که از همان اول در گذرنامه غلط نوشتند، این است که «پور» را فقیر معنی میکنند. چه باید کرد با اینها؟ فرنگیاند، نمیفهمند! باز خوب است همین کنجِ مجاز ملکوت را داریم با یک لشکر روزیخوارِ خوانِ پربرکت درگاه. شماها اگر نباشید قبلهی عالم دلش میگیرد! پایدار باشید همهتان! توشیح مقدس همایونی.
مطلب مرتبطی یافت نشد.