ارکانِ حیات

گاهی اوقات پیش می‌آید که احبابِ شفیق از اکنافِ عالم طی استفساراتی ملامت‌گرانه می‌پرسند که قبله‌ی عالم این مایه وقت را برای تحریر و توشیح اشاراتِ وبلاگیه در ارض ملکوت، از کجا می‌آورد؟ محضِ اطلاع عموم مترددین آستانه‌ی مبارکه و ایضاً ساکنین ارضِ مقدسه و صاحب‌جاهانِ محروسه‌ی معظمه چنین ایفاد می‌گردد که ارسال توقیعات و تقریر خواطرِ سلطانی در این پهنه‌ی مملکتِ ملکوت چیزی نیست که لزوماً مستلزم صرف وقت باشد. برای حضرت سلطان، کتابتِ این نکات درخشان و افشای ما فی‌الضمیر مبارک چنانکه خوردن و خفتن و دیدن و شنیدن، از جمله‌ی لوازم حیات است و محتاجِ جهد و کوشش نیست. یعنی وبلاگیدن فرعی است بر حیاتِ سلطان. چنان که از آب تری می‌زاید و از آتش گرما، از ذاتِ سلطان وبلاگ تراوش می‌کند!
همواره در میان اوقات تدبیر امورِ دانشگاه و تدارکِ معضلاتِ معیشت و تلاش در راه ارتزاق، دقایقی فرادست می‌آید که تأملاتِ متراکم را مجال بروز و ظهور دهیم. باری حضرت سلطان را نیز در این امور چنان ید طولایی است که نوشتن را در طرفه‌العینی و لمحه‌البصری انجام می‌دهند:
ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی / هزار نکته در این کار هست تا دانی
به جز شکر دهنی مایه‌هاست خوبی را / به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی!

بایگانی