فریادهای خاموش، گریههای بیصدا
شاید خیلیاتون بپرسین چرا اینقدر موسیقیای صفحه عوض میشه. مگه خیلی بیکارم یا حوصلهام از اینا سر میره؟ نه هیچکدومِ اینا نیست. موضوعِ اینه که این آوازها، این موسیقیا همهشون حکایتِ دم و حدیثِ نقدِ منه. دقیقاً منعکس کنندهی حال منه. این یکی. از این گذشته، اینا همهشون فریاده، بغضه، پنجه به دیوار کشیدنه: به امید صدایی که مگر در تو رسد! برای اینه که یکی بشنوه یه جایی که: «آی آدمها! یک نفر اینجا دارد میمیرد!». همین. پس اگه یه وقتی میبینین که یه موسیقی به بیست و چار ساعت نکشیده جاشو به یکی دیگه میده، دلیلش آشفتگیِ منه!
مطلب مرتبطی یافت نشد.