اگر خاطر نازک برخی از وبلاگخوانان آزرده نمیشود، بگویم که امروز بالاخره در خانهی جدید مستقر شدیم! البته هنوز همهی اسباب و اثاثیه همینجور این ور و آن ور ولو است چون همین دو سه ساعت پیش همه چیز تمام شد. قرار بود دو هفته پیش اینجا باشیم که به دلایل عقلی و نقلی و عجایب و کرامات فوق بشری از فیض حضور در منزل تازه محروم ماندیم! باری، همین نیمساعت پیش به امر بانو در پی این بودم که ببینم کدام شیر آب دارد چکه میکند که وسوسه شدم لپتاپ را بزنم به برق تا شارژ شود. همیشه از این اتفاقات غیر منتظره برای شما هم بیفتد! ناگهان چشممان به جمال اینترنت وایرلس روشن شد! شرکت مخابرات خراب شدهی اینجا قرار بود هفتهی پیش تلفن را وصل کند و براد بند را هم امروز راه بیندازد. اما حضرات حواس پرت به جای تلفن ما، تلفن طبقهی بالایی را وصل کرده بودند (یعنی تلفن آنها را قطع کردند و شمارهی ما را به آنها دادند!). بعد از کلی جنگ اعصاب با مخابرات و صاحبخانه، مقرر کردند که دو هفتهی دیگر تلفن را وصل کنند. به هر حال ماجرا ظاهراً حل شده ولی این اینترنت نیمشبی (بر وزن دعای نیمشبی!)، روشنمان کرد حسابی. کمی تا قسمتی هم خستگی حمل و نقل را از تن به در برد. باری عجالتاً تلفن نداریم و اینترنت هم به تصدق سر نمیدانم چه کسی به راه است! بس است دیگر. زیاد پر چانگی نمیکنم. امیدوارم آن کسی که داریم از اینترنتاش نصف شبی استفاده میکنیم، ما را حلال کند. اگر هم مال بیتی باشد که حقشان است؛ امروز باید اینترنتمان را وصل میکردند! کارهای معوقه ایمیلی و اینترنتی را هم ان شاء الله پس از اتصال مناسب و به حق تدارک خواهم دید. تا بعد!
مطلب مرتبطی یافت نشد.