خوب. تکلیف دور اول انتخابات روشن شد و آقای معین تشریف بردند مرخصی. حالا دیگر نه تنها وقت نقد اصلاحطلبان است (هم خودشان و هم دیگران باید این کار را بکنند) که از همه مهمتر وقت نقد و درک مردم است، درک همدلانهی مردمی که با رأیی پراکنده و از هم گسیخته، تکلیف چهار سال آیندهی خودشان را دارند ترسیم میکنند. چنان که یکبار دیگر هم گفته بودم، این مشارکت مدنی مردم، تبدیل به آینهای شده است برای دیدن خودشان. نه جای ملامت دارد و نه جای تحسین. این نتیجه، آینهی تمام عیاری است از کلیت جامعهی ایرانی که بخش قابل توجهاش نه روشنفکر و نویسنده تحریمگراست و نه دانشجو و وبلاگنویسی حامی اصلاحات؛ بخش عمدهی این رأی دهندگان نه حامیان گنجیاند و نه طرفداران ناصر زرافشان. وقت آن نشده است بفهمیم که خیلی از این مطالبات آزادیخواهانه گاهی اوقات نماد توهماتی است که برخی فکر میکنند دغدغهی اکثریت مردم ایران است؟ آری این مطالبات، دغدغهی خواستاران اصلاحات و آزادی است. اما چند نفر این اصلاحات را میخواهند؟ با خودتان و با ملت ایران رو راست باشید! به هر حال این ترکیب حاکمیت و این ترکیب جمعیتی و فکری مناسبتی تام و تمام با هم دارند و باید تمام ماجراهای چهار سال آینده را، گوارا یا ناگوار بر خود هموار کنند و بگویند خودمان خواسته بودیم! درست است که سه میلیون به معین رأی دادند و سه میلیون هم خانهنشین شدند، اما سهم آن سه میلیون تحریمگر از سرنوشت آیندهی ایران به گمان من سهم همان تلخیها و دشواریهاست. البته سهم آن عدهی دیگر، سهمی است از آرامش، امنیت و معیشتی است که میخواهند، حالا هر کسی میخواهد این را برایشان بیاورد. لطفاً دیگر غر نزنید! ملت ایران خودشان را به نام و به کام هر کسی که دوست دارید فکر کنید، نشان دادند.
مطالب مرتبط:
شیر یا خط (ساغر)
خانمها، آقایان، لطفاً مردم ایران را تحقیر نکنید (خوابگرد)
شکست حزب لیبرال-دموکرات وبلاگستان (سیبستان)
مطلب مرتبطی یافت نشد.