ولا یخافون لومه لائم…

این روزها، مردم ایران، داغ‌دیدگان، حبس‌کشیدگان، زجردیدگان، شکسته‌گان و در میانِ آن‌ها سبزهایی که به میرحسین موسوی رأی داده بودند – مثل بسیاری روزهای دیگر – تنها هستند. تنهایی این ملت، تنهایی تازه‌ای نیست. همیشه خواسته‌اند نمایش دهند که این ملت تنها نبودند بلکه با دگران بودند و «همدست» داشتند. این مردم تنها هستند چون اگر صدای حق‌طلبی و عدالت‌خواهی‌شان بلند شد و کسی همراه آن‌ها ندایی از حلقوم بر آورد، به بهانه‌ی صداهای «بیگانگان»، گلوهای خویشان را دریدند و بریدند. اما این ملت تنها نیستند، چون نه از فراز و نشیبِ راه هراسیده‌اند و نه از ملامتِ ملامت‌گران – و نه دل به عشوه‌ی مستکبران، استخفاف‌گران و دین‌فروشان می‌دهند. وصف حال‌شان این آیه است:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَهَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (سوره‌ی مائده (۵)، آیه‌ی ۵۴) [اى مؤمنان هر کس از شما از دینش (اسلام‏) برگردد، (بداند که‏) خداوند به زودى قومى به عرصه مى‏آورد که دوستشان مى‏دارد و آنان نیز او را دوست مى‏دارند ؛ (اینان‏) با مؤمنان مهربان و فروتن و با کافران سختگیرند؛ در راه خدا (به جهاد) مى‏کوشند و از ملامت هیچ ملامتگرى نمى‏هراسند؛ این فضل الهى است که به هر کس که بخواهد ارزانى‏اش مى‏دارد و خداوند گشایشگر داناست‏]. این روش، همان آیین ماست؛ روشی که از ملامتِ‌ ملامت‌گران نهراسیم و دست از مجاهدت بر نداریم.

ما تنها هستیم و در تنهایی خویش ایستاده‌ایم – و ایستاده بودیم. ما تنها ایستاده بودیم بدون این‌که هیچ مددی از سوی «خارجی‌ها» برسد. هیچ کس در آن روزها و این روزهای پر غبار و خون‌آلود در کنارِ ما نمی‌ایستد. نیازی هم به ایستادن کسی جز ما نیست. اگر حق‌جویان تکیه‌گاه‌شان خدایی باشد که بزرگ‌تر و تواناتر از هر قدرتِ زمینی است، چه حاجتی به دگران؟ از هر بام و کرانه‌ای، تنها تیری که روان می‌شود و به قلب هدف می‌نشیند همین ذکر است؛ همین الله اکبر. همین که قوی‌ترین بانگ استغنای مردمِ این مرز و بوم است از دگران.

ما تنها بودیم و تنها هستیم – اما با هم هستیم. نه قاتلان مسعود رجوی و نه خیال‌بافان رضا پهلوی، هیچ کدام هیچ وقت در کنارِ ما برای این خاک و دیار، خون دل نخورند و چشم امید و آرزو سپید نکردند. یکی به خون‌ریزی و خیانت ادامه می‌داد و دیگری در توهم غوطه‌ور بود. کسانی که امروز شیطنت نفاثات فی العقد را برای فروکوفتن میرحسین موسوی بهانه می‌کنند، خوب می‌دانند که همه چیز برای‌شان ابزار است برای نابود کردن هر که جز خودشان باشد. نه، فراموش نکنیم و نمی‌کنیم که ما تنها هستیم و با هم هستیم.

ما تنها هستیم چون برای تأیید آن‌چه می‌خواهیم – و می‌دانیم – حاجتی نه به تأیید و نه به تکذیب دوست و دشمن داریم. حق و باطل را به اشخاص تشخیص نمی‌دهند. آن‌که جویای حقیقت است، برای یافتن راه حقیقت، نه چشم به زبان و دهان بی‌بی‌سی دارد که از آن تأیید مستقیم (یا تأیید معکوس) بگیرد و نه نگاه‌اش به دولت آمریکاست. معیار صدق و کذب، افراد نیستند. اعتراف‌کنندگان و حبس‌دیدگان هم نیستند (که در جهتِ آن‌ها یا خلافِ جهتِ آن‌ها در پی تأیید یا تکذیب چیزی برویم). هر کسی کارنامه‌ای دارد و نفسی و خردی که همواره با اوست. «حجتِ امر خدای است ای پسر در مرد عقل» و همه گویا خُرده‌-عقلی هم که شده، دارند. بی‌بی‌سی، دولت آمریکا، مسعود رجوی، رضا پهلوی و هر کس دیگری – هر چقدر هم که با هم فرق داشته باشند – وقتی به عدالت‌خواهی و حقیقت‌جویی این ملت اذعان کند، اول از همه بر خودش ستم نکرده است. نه چیزی به شأن آن‌ها اضافه می‌شود و نه سر سوزنی از ارزش و اعتبار حقیقت‌جویی و عدالت‌خواهی کاسته می‌شود. حقیقت‌جویی و عدالت‌خواهی اولاً و بالذات تکلیف هر انسان آزاده‌ای است – چه مسلمان باشد و چه نباشد.

ما تنها هستیم، اما «اعتماد بر الطاف کارساز» می‌کنیم. تنها هستیم ولی در تنهایی همبستگی داریم. اگر معنای تنهایی این است که جهان هم در حمایت از ما سکوت کند اما هم‌چنان ما از حقیقت‌جویی دست نکشیم، آری تنها هستیم. اما حقیقت و عدالت، آدمی را پر می‌کند. فربه می‌کند. از تنهایی در می‌آورد. حقیقت و عدالت، خود اسمِ رمز جنود الاهی هستند. نام عدالت و اسمِ حقیقت، لشکریانِ پنهان و ملایک عرشی هستند. آن‌که حق می‌جوید، نیازی به امدادهای این‌جهانی ندارد؛ آری، ما هم در تنهایی از امدادهای غیبی بهره‌مند می‌شویم. ما هم از الطاف خفیه‌ی الهی متمتع می‌شویم. هر چه تا امروز، در این دو ماه گذشته رخ داده است، یک به یک،‌ از الطاف خفیه‌ی الهی بوده است. ما تنها هستیم، ولی با او هستیم.

بایگانی