زندهیاد حسین قوامی (فاختهای) به جز آن تصنیف مشهور «سرگشته» (مشهورتر به «تو ای پری کجایی») تصنیفی دیگری خوانده است روی غزلی از حافظ که تعلق خاطر عجیبی به آن دارم. هم به خاطر آهنگاش و هم خوانندهاش. اما از همه مهمتر خودِ غزل است که برای من حال و هوایی غریب دارد. در این غزل هم امید هست و شور و شوق و هم درد و اندوهِ عاشقی. ترکیب عجیبی است از عشق و درد و امید. این غزل، از آن غزلهای ناب حافظ است به نظر من. این بیتاش از درخشانترین ابیات غزل است:
ز آتش وادی ایمن نه منام خرّم و بس
موسی اینجا به امید قبسی میآید!
و البته بیتِ متعاقباش:
هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست
هر کس آنجا به طریق هوسی میآید
ز آتش وادی ایمن نه منام خرّم و بس
موسی اینجا به امید قبسی میآید!
و البته بیتِ متعاقباش:
هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست
هر کس آنجا به طریق هوسی میآید
|
مطلب مرتبطی یافت نشد.