گوارش!

جمله‌ی بی‌قراری‌ات از طلب قرار توست
طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت

جمله‌ی ناگوارش‌ات، از طلب گوارش است
ترکِ گوارش ار کنی، زهر گوار آیدت

و ایضاً:
هر کسی رویی به سویی برده‌اند
این عزیزان رو به بی‌سو کرده‌اند
هر کبوتر می‌پرد زی جانبی
این کبوتر جانبِ بی‌جانبی
هر عقابی می‌پرد از جا به جا
این عقابان راست بی‌جایی سرا
زان فراخ آمد چنین روزی ما
که دریدن شد قبادوزی ما!

این حاشیه باشد تا شرحی بنویسم در مجالی فراخ‌تر!

بایگانی