آدم وقتی در یک روز حداقل یازده تا پست جداگانه در وبلاگاش میگذارد از چند حالت خارج نیست:
۱. یا خورده است به یک تعطیلات طولانی، مثل سه ماه تعطیلیهای بچه مدرسهایها!
۲. یا به احتمال زیاد مجرد است (شاید هم به دلیلی دور از همسر و خانواده است!) و در نتیجه وقتی دارد بیکران و هیچ کس از صبح تا شب هیچ چیزی از او نمیخواهد!
۳. یا بیکار است و همینجوری وصل شده است به «کیف شهر» (!) و بدون اینکه ناچار باشد سر ساعت خاصی برود سر کار و ساعت خاصی برگردد خانه، حقوقاش از آسمان نازل میشود!
۴. یا اینکه وبلاگنویسی برایاش یک جور سرطان است که مرتب رشد میکند.
۵. یا . . . دیگر یادم نمیآید. ممکن است همهی این حالات با هم وجود داشته باشد.
حالا میتوانید نمونهی برجسته و شاهکارش را همین الآن پیدا کنید؟ این یک نمونه بارزش! (کسی اگر دلیل دیگری به ذهناش میرسد، لطفاً اضافه کند).
پ.ن. قبل از اینکه بقیه نظرهای حضرات، دوستان، منتقدان (و متنفران!) را منتشر کنم توضیح بدهم که این پست، مطلقاً نه تمسخر نیکان است، نه اهانت به او. فقط مشاهدهای است از سر اعجاب. به بیان دیگر، مثل این است که یکی وبلاگ نیکآهنگ را ببینید و بگوید عجب پشتکاری دارد این پسر! انصافاً خیلی از شماها همین حرفها را در خلوتتان زدهاید. چرا باید وقتی من در جلوت اینها را با چاشنی طنز مینویسم، ایراد داشته باشد؟ نکتهی دیگر این است که اگر شخص شخیص بنده نمیتوانم آنجوری که دلم میخواهد (درست مثل نیکان) بنویسم، دلایلاش برای خود من همان دلایل بالاست. خوب معلوم است. بعضی وقتها غطبه میخورم به نیکان!! حالا از همین لحظه که این مطلب فقط سه تا نظر داشته بقیه را منتشر میکنم تا واکنشها را ببینید. امیدوارم خود نیکان هم بیاید بگوید چه خبر است آنجا!
پ. پ. ن. این هم توضیح خود نیکان: توضیح اضافه: یا طرف نیکآهنگ باشه که به هیچ صراطی مستقیم نیست.
پ. پ. پ. ن. (!!!): باز هم توضیحات بیشتر نیکان. این یکی توضیحی است خیلی روان و صمیمانه و بیریا.
مطلب مرتبطی یافت نشد.