تکرار بر تکرار آیت‌الله سبحانی

پاسخ دوم آیت‌الله سبحانی به سروش منتشر شده است. این هفته‌ی گذشته چندان گرفتار کار بوده‌ام که از عالم وب بی‌خبرم. اما این نامه‌ی آقای سبحانی حقیقتاً نامه‌ی جالبی است. چند نکته‌ی کوچک را در حاشیه می‌افزایم و باقی بحث را به علاقه‌مندان وا می‌گذارم. نوع پاسخ آقای سبحانی را من اساساً و کماکان جدلی می‌بینم. و همان بحث زبان هنوز سایه‌ی سنگین‌اش بر سر بحث است و اجازه نمی‌دهد قوت و ضعف عقیده خودش را بدون دخالت باور دینی نشان دهد. هنوز پایه‌ی منطقی سخن آقای سبحانی تحت الشعاع احساسات و عواطف دینی‌اش مانده است. گمان می‌کنم من به قدر کافی در حاشیه‌ی این بحث نوشته‌ام و حالا نوبت دیگران است که بحث و تفحص کنند و تحقیق منصفانه.

فقط یک نکته را می‌خواهم از نامه‌ی آقای سبحانی این‌جا نقل کنم تا نشان دهم چقدر اطلاعاتی که به سبحانی می‌رسد غیر دقیق و مغرضانه است. آقای سبحانی می‌‌گوید: «اگر من در نامه خود نوشته ام «عواملی در کار است تا از شما بهره کشی کنند» مقصودم این است که سخنان جنابعالی در زمانی مطرح می‌شود که غرب و غربیان کمر بر اهانت به پیامبر اکرم(ص) بسته‌اند و مصاحبه اول و دوم شما درست در زمانی مطرح می‌شود که نشریات دانمارکی، کاریکاتور‌های موهن بر ضد پیامبر اسلام را منتشر کرده اند، و نماینده ملحد پارلمان هلند نیز می‌خواهد با نمایش فیلمی، قرآن را در انظار زشت و ناموجه جلوه دهد.». آیا واقعاً وضع چنین است که: « مصاحبه اول و دوم شما درست در زمانی مطرح می‌شود که نشریات دانمارکی، کاریکاتور‌های موهن بر ضد پیامبر اسلام را منتشر کرده اند، و نماینده ملحد پارلمان هلند نیز می‌خواهد با نمایش فیلمی، قرآن را در انظار زشت و ناموجه جلوه دهد.»؟ مصاحبه‌ی سروش، به گواهی متن منتشر شده‌ی مصاحبه‌ی او در «زم زم» در تاریخ ۱۱ دسامبر ۲۰۰۷ منتشر شده است. انتشار مجدد کاریکاتورها اما در فوریه ۲۰۰۸ است (همین جست‌وجوی گوگل را ببینید و تاریخ‌ها را ملاحظه بفرمایید). بحث فیلم خیرت ویلدرس هم در همین حدود زمانی مطرح می‌شود. یعنی بیش از دو ماه بعد. پس چنین نیست که آن‌ها کاریکاتورها را منتشر کرده‌اند و بعد سروش را تحریک کرده‌اند که چنین مصاحبه‌ای بکند یا سروش با آن‌ها همراهی کرده باشد. لازم به توضیح اضافی نیست که جدای این‌که اطلاعاتی که به آقای سبحانی می‌رسد غلط است و خود او هم یا امکانات‌اش را ندارد یا به خود زحمت تحقیق و تفحص نمی‌دهد، مغالطه‌های منطقی بسیار دیگری بر این نوع استدلال مترتب است. صرف هم‌زمانی دو اتفاق (که در این مورد آشکار مستقل از هم هستند مگر این‌که قایل به تئوری توطئه باشیم)، دلیل بر اتفاق و همسویی آن‌ها نیست. برای اثبات این ادعا دلیل لازم است. آقای سبحانی به سادگی این را در ضمیر مخاطب می‌نشاند و گمان می‌کنم به تقوی نزدیک‌تر بود اگر ایشان پرهیز می‌کردند از این اتهامات غیر مستقیم. در سایر موارد پاسخ ایشان هم من اشکال‌های زیادی می‌بینم. خلاصه بگویم که این پاسخ مرا متقاعد نکرده است که سخن سروش نادرست است و موضع سبحانی درست،‌ بلکه درست بر عکس موضع سروش را بیشتر تقویت کرده است. (نمی‌دانم چرا ولی ناخودآگاه یاد کتاب  «شیعه پاسخ می‌دهد» آیت‌الله سبحانی می‌افتم که اساساً زبان، بیان و ادبیات‌اش همین گونه است و دو سه سال پیش که سخت مشغول کند و کاو در آن بودم دقیقاً همین حس را داشتم: کتاب، کتابی است سخت ضعیف و لرزان و رویکرد عقلانی سستی دارد. نقاط مثبت‌اش به جای خود، اما بدون شک کتابی است که آکنده و سرشار است از نقل و حظ و بهره‌ی عقل در آن بسیار اندک است. نقلی فربه و عقلی فرتوت!).
پ. ن. بین لینک‌هایی که در بالا نقل کردم آشکارا ارتباطی هست. آقای سبحانی یا هیچ ارتباطی با اینترنت ندارد یا ارتباط‌اش با واسطه است و. آشکار است که ایشان هیچ وقت در گوگل به جست‌وچوی سوابق و لواحق این بحث نپرداخته‌اند و گرنه این داوری سریع از ایشان صادر نمی‌شد.

بایگانی