ابتدا بگذارید اشکال بزرگ مجموعه را بگویم. در شرح برخوردهای مختلفی که میان ایران و غرب رخ داده است (که فکر میکنم این مجموعه عمدهی آنها را روایت کرده بود)، یک لغزش بزرگ دیده میشود: ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرانی در خلیج فارس توسط ناو آمریکایی از این مجموعه غایب بود. درست است که تصویر کلیای که این مجموعه ارایه میکرد، پیمانشکنیهای مکرر آمریکا و غیرقابل اعتماد بودن آنها را به عیان نشان میداد، اما نادیده گرفتن این جنایت بزرگ – و غفلت کردن از قتل این همه انسان غیر نظامی – آن هم جایی که فرماندهی ناو از دست رییس جمهور آمریکا مدال میگیرد، به سادگی، حرکتی است غیر حرفهای اگر نگوییم غیر اخلاقی.
با تمام این اوصاف، این مجموعهی سه قسمتی، نشانههای زیادی در خود دارد. اول از همه اینکه دولت آمریکا تغییر کرده است. لحن دولتهای اروپایی و آمریکا نسبت به ایران ملایمتر و معتدلتر شده است. زبان و ادبیات به سوی میانهروی بیشتر میل میکند. سیاستمداران اروپایی و آمریکایی – ظاهراً حداقل – واقعگراتر شدهاند و گویا از موضعگیریهای ایدئولوژیک و افراطی بیشتر فاصله میگیرند و تلاش بر گشودن راههای گفتوگو به آرامی جا باز میکند. اینها البته همه منوط است به نوع رفتار دولت ایران. سیاست، بازی است. در بازی باید قاعدهی بازی را رعایت کرد. اما این مجموعه با شواهدی انکارناپذیر نشان میداد که آمریکاست که مرتب قاعدهی بازی را بر هم زده است. کفهی تقصیرها و بیاخلاقیها و نیرنگهای آمریکا، بسیار سنگینتر از هر چیزی بود که ایران انجام داده است. این مجموعه را – با همین ترکیب فعلی – میتوان عیناً و بدون و کم و کاست در تلویزیون ایران نمایش داد.
من نمیدانم محاسباتی که میکنم تا چه اندازه مقرون به صواب است و چقدر حدس و گمان. اما بدون شک، چند ماه گذشته، آرامش و اعتدال بیشتری را در مناسبات ایران و اروپا نشان داده است. این تغییرها چه معنایی برای انتخابات آتی دارد؟ نمیدانم. اما بدون شک، هر چه فضای جهانی و مناسبات سیاسی ایران با جهان خارج، آرامتر و منطقیتر باشد، نتیجهی انتخابات هم بیشتر به سود ملت خواهد بود. هر چه مناسبات ایران و سایر کشورهای جهان تیرهتر شود و ایران به سمت انزوای جهانی بیشتر برود، پیامدهای بعدی بیشتر به زیان ملت خواهند بود و راه را برای ظهور تندروها – از هر سویی – هموارتر خواهد کرد. فراموش نکنیم که حملهی صدام به ایران، چه فضای سنگین و تلخی را در کشور آفرید. هستند کسانی که سودشان در تیرهتر شدن مناسبات ایران با اروپا و آمریکاست. این افراد هم در داخل هستند و هم در خارج؛ هم در میانِ مدافعان نظام جمهوری اسلامی و هم در میان مخالفاناش. در میانهی غوغا، آشوب و هیجان بالاترین احتمالی که میرود این است که به تصمیمهای نسنجیده و پرهزینه برسیم. غبارها که فروبنشیند، بهتر میتوانیم چهرهی یکدیگر را تشخیص دهیم.
پ. ن. این یادداشت بهمن را هم ببینید: قسمت سوم مستند بیبیسی
مطلب مرتبطی یافت نشد.