این یادداشت را حدود یک ماه پیش نوشته بودم و در وبلاگ نبود. ضرورت بحث دربارهی موضوع همچنان باقی است. پاسخ ایرانیان مدافع تحریم به این پرسش ساده چیست: چطور میتوانند در عمل نشان بدهند تحریم فقط به حکومت صدمه میزند و مردم آسیبی نمیبینند؟
یکی از بزرگترین رخنهها در استدلالهای مدافعان تحریم اینجاست که در واقع کارکرد اصلی تحریم این است که مردم ایران جانشان به لب برسد و خودشان حکومت را سرنگون کنند. این را باید از تحریمچیان پرسید که آیا با این استراتژی موافقاند یا نه؟ با جان به لب کردن مردم موافقاند؟ ماجرای تحریم تیغ دولبه است به این معنا که اگر رفع تحریم به بهبود وضعیت زندگی مردم ختم شود، هیچ تضمینی نداریم که مردم آن کشور بخواهند حکومتشان را سرنگون کنند ولو خیلی هم از آن ناراضی باشند یا آن را نامشروع بدانند. دلیلاش هم دغدغههای طبیعی بقاست. مدافعان تحریم – احتمالاً – کاملاً درست میگویند که برداشتن تحریم باعث تقویت خودکامگان هم میشود ولی تقویت مردم و جامعهی مدنی هم ناگزیر همین خودکامگان را در مسیر دارد. آیا به خاطر بستن راه نفس آن خودکامگان باید جامعهی مدنی و مردم را هم خفه کرد؟ پاسخ تحریمچیان در عمل مثبت است.
تحریمچیان در توجیه صدمه دیدن مردم از رهگذر تحریم حکومت استدلالشان این است که مسؤول اصلی و نهایی صدمه دیدن مردم حکومت است. اگر حکومت از سر راه کنار برود، مردم آسیب نمیبینند. بدیهی است که هیچ جا اتفاق نمیافتد و از اساس مغالطه است. لذا، مسؤولیت اصلی صدمه دیدن مردم خودشانند. اگر قرار باشد نظام خودکامهای با فشار تحریم و به خاطر دلسوزی برای مردم یا حفظ تمامیت ارضی کشور یا بقای فرهنگاش دست از خودکامگی بکشد، بدیهی است که دیگر آن نظام خودکامه نخواهد بود بلکه دلسوز کشور و مردماش میشود. آن وقت چرا باید ساقطاش کرد؟ دقت کنید به مغالطهی تحریمچیان. من نظام جمهوری اسلامی را نظامی صاحب صلاحیت و دلسوز برای ایران و مردماش نمیدانم (به دلایل مختلف) ولی شیوه و استدلال تحریمچیان را هم به همان اندازه برای ایران و مردماش خطرناک و ویرانگر میدانم. باید از دوقطبی افراطی نظام و مخالفان افراطیاش عبور کنیم. راه آینده این است.
در هیچ جای دنیای هیچ نظام خودکامهای که قدرت کامل را در اختیار خودش داشته باشد، با التماس و درخواست و تحت فشار دست از قدرت نمیکشد. تحریم، بدیل حملهی نظامی است برای سرنگون کردن یک حکومت. تحریم شیوهای است که در مورد خاص ایران عمدتاً هدف مشخصی دارد: تغییر رژیم و نه تغییر رفتار رژیم. تحریم همیشه باعث تغییر رفتار نمیشود. در این مورد خاصتر به خاطر وضعیت ایران و عوامل مختلفی که در ماجرا دخیل است، تحریم به زبان خیلی ساده یعنی اینکه مردم چنان مستأصل و عاصی شوند که به خاطر فشارهای مختلفی که بر معیشتشان و زندگیشان و حتی نفس کشیدنشان وارد میشود، بر حکومت بشورند و آن را سرنگون کنند. تحریمچیان باید بتوانند به این ادعا (شما بخوانید کیفرخواست) علیه خودشان پاسخی روشن بدهند آن هم نه پاسخی در حد حرف بلکه بتوانند در عمل نشان بدهند که اگر مدافع تحریماند یا تحریمچی هستند، چه کارهایی انجام دادهاند تا فشار اصلی از روی مردم و جامعهی مدنی برداشته شود و فقط به حاکمان ناکارآمد منتقل شود؟ در حرف همه – از جمله پمپئو – این ادعاها را دارند ولی در عمل هیچ کس – از جمله پمپئو – هنوز نتوانسته نشان بدهد که تحریم به مردم عادی صدمه نمیزند.
مطلب مرتبطی یافت نشد.