ختم ماجرا!

بسیار خوب! دیگر مثل این‌که باید بساط این دعوای زبان و قدرت و ابتذال را جمع کرد. گفته بودم که حسین درخشان راه خودش را می‌رود و این بحث‌ها به او «ادب» نمی‌آموزد و باعث نمی‌شود بقیه‌ی مردم را به حال خودشان رها کند. او برای اثبات یک چیزی (که حدس‌اش شاید زیاد سخت نباشد) مدام باید به این و آن متلک بپراند یا نیش بزند و به هر حال در اثبات مقام خودش بکوشد. خوب بکوشد! ول‌اش کنید با حال خودش. وقتی نمی‌خواهد یاد بگیرد به دیگران هم احترام بگذارد، بگذارید نگذارد! یک جایی دیگر طرف‌اش وبلاگ‌نویسان یک لاقبا نیستند که تمام ابزار و اسلحه‌شان قلم است. بگذریم. این بحث، قصه‌ی جالبی شده است. تمام این مطالبی را که در مطالب قبل لینک‌شان را آورده‌ام سعی می‌کنم به ضیافت‌خانه ببرم و ذیل یک بحث وبلاگستانی طبقه‌بندی‌اش کنم تا وقتی دو سه سال دیگر پشت سرمان را نگاه کردیم یادمان باشد چه حرف‌هایی زده‌ایم. فقط یک نکته را داشته باشید:‌ اگر قرار بود با رشد مدرنیته، زبان متعارف نویسندگان، سیاست‌مداران، هنرمندان و فلاسفه بشود زبان آزاد و رها و بی‌چفت و بست و فاقد زیبایی‌های صوری و معنوی بعضی از حضرات وبلاگ‌نویس امروزی، چه بسا تا به حال این اتفاق افتاده بود. یک نفر دوست دارد در وبلاگ‌اش با زبان آکادمیک بنویسید. به کسی چه ربطی دارد؟ مگر این آدم به بقیه امر می‌کند که همه باید مثل من بنویسند؟ کسی دوست ندارند نخواند. می‌توانید تا آخر عمرتان ارسطو و افلاطون و فارابی و خواجه نصیر و ابن سینا و هگل و مارکس و فروید و فوکو و آیزایا برلین هم نخوانید (کتاب‌های دکتر سروش و جواد طباطبایی را هم اصلاً و ابداً نخوانید!). می‌شود همه‌ی این‌ها را تعطیل کرد چون زبان‌شان زبان وبلاگی حودری نیست. اما بهره‌ و سهم ما هم از دانش می‌شود همان بهره‌ی ژورنالیستیک و بی‌آداب حودری. نمی‌شود مفت و مجانی به چیز با ارزش و عمیق‌تری در زبان و معنا برسیم. راه کوتاه و شاهانه و اعجازآمیزی برای فربه‌تر کردن عقل و جان اگر سراغ دارید به من هم یاد بدهید. یادمان نرود که «نطق» ویژگی برجسته‌ی انسان است. ما قرار نیست به عصر حجر برگردیم و از زبان ابتدایی و خط میخی استفاده کنیم!

(برای این‌که باز دعوایی در بخش کامنت‌ها راه نیفتد بگویم که این‌ها دو کلمه حرف درگوشی است برای خودم و دو سه نفر که کمی تا قسمتی مثل من فکر می‌کنند. اگر خوش‌تان نمی‌آید و نمی‌خواهید در نظرتان هم استدلال آرام و منطقی بدون عصبانی شدن و فحش دادن بنویسید، خودتان را خسته نکنید چون منتشر نخواهم کرد؛ اصلاً بهتر، می‌توانید نخوانیدش! عزت دوستان وبلاگستانی زیاد!)

بایگانی