دارم آماده میشوم که از اداره مستقیم بروم رویال فستیوال هال برای کنسرت شجریان (البته پریشب هم شجریان کنسرتی دیگر در لندن داشت که این یکی باید تکرار آن باشد). شاید برای کسانی که با طبع و خوی من آشنا هستند و ایضاً به کرات این وبلاگ را دیدهاند برایشان کمی غریب باشد که بدانند من تا به حال در عمرم نه شجریان را از نزدیک دیدهام و نه به کنسرتی از او رفتهام! این هم مزید اطلاع ارباب فضل و هنر! باری، امشب علیالظاهر قرار است که به توفیق حق بخت یار باشد و بیواسطه کنسرت حضرت استاد را شاهد باشم. البته خودم فکر میکنم که کمی دیر رسیدهام. کنسرتهای شجریان را احتمالاً بایستی خیلی پیشتر از اینها میرفتم. هنوز کنسرت را نرفتهام اما احساس میکنم استاد دیگر دارد رو به بازنشستگی میرود. امیدوارم برنامهی امشب این پیشبینی مرا نقض کند. هنوز که هنوز است شنیدن صدای شجریان جانام را مرتعش میکند. هنوز هم شجریان (صدای شجریان) برای من فرصتی بینظیر و نایاب برای تجربهی بارقههای درخشان هنر و فرهنگ و معنویت قوم ایرانی است.
و اما بعد، دربارهی نقدی که بر کتاب خانم علوی نوشتهام باید نکاتی اضافه کنم که فرصتی باشد به تفصیل از آنها خواهم گفت. باری ایشان مرحمت کردهاند و از طریق ایمیل توضیحاتی دادهاند که در فرصت مقتضی در وبلاگ میآورمشان. خوشحال میشوم دوستانی که کتاب را خواندهاند در ذیل همین مطلب یا مطلب پیشین نظرشان را دربارهی نقدی که نوشتهاند مرقوم کنند (نه مانند حسین درخشان که اصل را رها کرده و راست زده است به تیر دروازه!). اگر در استدلالهایی که آوردهام یا تحلیلی که نوشتهام ایرادی هست یا نظری متفاوت دارید، لطف کرده و تذکر دهید. تنها این را اضافه کنم که نقدی که نوشتهام به هیچ عنوان از ارزش کار نمیکاهد. این کار، کار نخست است و هر اندازه هم از دید من ایراد داشته باشد، جای خسته نباشید دارد. به هر حال از نقد کتاب نباید انتظار مدح کتاب داشت. به خانم علوی هم از اینجا صمیمانه خسته نباشید میگویم هر چند زیاد با بعضی از دیدگاههای طرح شده در کتابشان موافق نیستم.
مطلب مرتبطی یافت نشد.