صاحب سیبستان نیکو به سخن آمد. مطلب بسیار جالبی نوشته است که به گمان جای کمی بحث دارد. آیا میراث سنتِ ما (رامین جهانبگلو این کلمهی میراث را زیاد به کار میبرد، نمیدونم آیا درست میفهمد چه میخواهد بگوید؟) واقعاً ته کشیده است؟ یعنی چیزی نمیتواند برای جامعه و فرهنگ تولید کند و باید یکباره میدان را برای خودنمایی فرهنگ مدرنیته خالی کند؟ آیا مدرنیته در بست از آن غرب است؟ یعنی هیچ بخشی از مدرنیته وامدارِ شرق نیست؟ مدرنیته یکسره از دامن مغرب زمین روییده است و هیچ نشانی از اندیشهی شرقی بر ناصیهی آن نیست؟ سعی خواهم کرد به تدریج آنچه را میدانم و میاندیشم در این بابت بنویسم. فعلاً این سؤالات باشد تا بعد. شاید کسی چیزی نوشت و نظراتم را تغییر داد. چه بسا کاتب کتابچه اشارتی رهگشا داشته باشد.
مطلب مرتبطی یافت نشد.