هنر خود بگوید نه صاحب هنر

این یادداشت را روز ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ نوشته بودم. و آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست. این نوشته هنوز هم موضوعیت دارد. به

ای دریغا آدمی

این یادداشت را ۱۵ سال پیش نوشته بودم و بخش عمده‌اش را دوباره این‌جا بازنشر می‌کنم. آن نکاتی که آن موقع از خواندنش به خیالم

webmaster

ناکجاآبادی

کنسرت گروه عارف. پرویز مشکاتیان و حمیدرضا نوربخش

از حکمت‌های عین‌القضات

«عجبا بنی آدم! مصطفی – صلعم – چنین می‌گوید: لو علمت البهائم من الموت لما أکلتم منها سمینا. در گوشه‌یی هر روز ساعتی خلوتی می‌کن

باز آمدم چون عید نو..

این‌جا مدت‌هاست که خاک خورده است. یعنی فرصت و مجالی نیست برای نوشتن. وقتی هم که فاصله می‌افتد میان نوشتن مرتب، کمتر به این‌جا سر

webmaster

جوانی

آلبومی از شجریان هست که از رادیو پخش شده گویا و ابتدای هر قطعه اعلام می‌شود به طریق استریوفونیک ضبط شده است. نیمی از برنامه

اندر ظنی بودن معرفت انسانی

یکی از مستمسک‌های مهم مخالفان ظنی بودن معرفت انسانی، دین است. استدلال آن‌ها این است که اگر یقین را بگذاریم کنار خدا و دین و

موسم گل

تصنیف موسم گل در دشتی را موسی معروفی روی شعر وحید دستگردی ساخت و اولین بار قمر الملوک وزیری در سال ۱۳۱۹ آن را اجرا

webmaster

راز دل

خاطرم نیست این را پیش‌تر نوشته باشم این‌جا یا نه. شاید برای بعضی عجیب باشد ولی نخستین باری که با سایه – بدون این‌که بدانم

چند تصنیف از همایون خرم

نه سال از وفات همایون خرم می‌گذرد. مجموعه‌ای از چند تصنیف همایون خرم را که خواننده‌های مختلف اجرا کرده‌اند با شما شریک می‌شوم.

پهندشت بی‌خداوند

اخوان شعری دارد که بن‌مایه‌ای دارد سرشار از نومیدی ولی واقع‌بینی و عصیان تلخ و تندی در آن هست. یکی از مضامین گشاینده‌ی شعر آرزوی

تدارک مافات

دیر زمانی است که این‌جا – وبلاگ – گرد و غبار گرفته است. به خاطر منسوخ شدن فلش‌پلی‌یر بسیٍاری از فایل‌های موسیقی هم از دسترس

ادب درونی و نقد بیرونی

آدم‌ها علاوه بر کوشش برای تهذیب نفس‌شان و پیراستن درون‌شان از رذایل، همیشه نیازمند مواجهه با ناظر بیرونی یا منتقدی سخت‌گیر هستند. بعضی چیزها را

بر زمین بشریت

مدت‌هاست چیزی در وبلاگ ننوشته‌ام. بسیاری از حرف‌های پراکنده یا حتی منسجم را یا بریده‌بریده در توییتر و فیس‌بوک رها کرده‌ام یا هرگز ننوشته‌ام. مشغله‌های

منطق سرمایه در شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی امتداد منطق سرمایه‌داری هستند. در این شبکه‌ها «پیروزتر» کسی است که این منطق را پذیرفته باشد و در همین زمین بازی کند. شبکه‌های

این قند پارسی

دعواهایی از قبیل این‌که مولوی یا ابن سینا یا ناصر خسرو ایرانی‌اند یا افغان یا ترک یا تاجیک به روشنی حکایت از ناآشنایی عمیق با